جهان کتاب، نیازمند یک رنسانس واقعی است
جهان کتاب، نیازمند یک رنسانس واقعی است
علیرضا پنجهای
شاعر و منتقد ادبی
روزنامهی ایران، شمارهی ۷۷۷۳، دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰:
سال ۱۳۸۴ در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که برای نخستین بار در مصلی تهران برگزار میشد، با گوشی تلفنم که به امکانات آن زمان تلفنهای همراه مجهز بود، نمونهای از شعر دیجیتال پیشنهادیام را با عنوان از شعرتوگراف تا شعر دبجیتالی [من شاعر شعر دیجیتالی هستم] بهصورت کارگاهی اجرا کردم، همانجا بود که اعلام کردم، رفتهرفته باید مهیای تغییر جدی شکلی _فرمت_ و محتوای درخور شاکله جدید مطالعه باشیم، ضرورت اینکه کتاب و نشریات نیازمند دیگرشدگی در ساختار حرفهای از تهیه تا ارایه هستند، هم از این رو تغییر برخی ابزار و ملاحظات مربوط به این تغییر ماهوی آگاهی در اطلاعرسانی و خلق آفرینهی فرهنگی، رسانهای و هنری را امری اجتنابناپذیر اعلام کردم. در این بزنگاه بر بستر اینترنت، شکل بهرهبرداری و مراودات جوامع بشری در فضای مجازی مدام رشد و روزآمدی فزاینده یافته بود، بهطوری که پساماشین تایپ و ساخت رایانه به عنوان سختافزار و انواع اپلیکیشنها، شکل نامه و متن نگاری در اپلیکیشنهای پیامرسان از رایانامه گرفته تا وبلاگ، وایبر، وتساپ، تلگرام، سیگنال و... نیز به فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و اخیراً کلابهاوس و حتا مراودات خدماتی، اداری و بانکی تغییر و بهتر گفته آید موجب دگردیسی در آگاهیرسانی و مناسبات و مراودات جوامع انسانی شد.
در چنین بزنگاه تاریخی مکتوبات نیز به عنوان امکانات ارتباط جمعی تغییر ماهیت یافت، طوری که دیگر باید این حقیقت را بپذیریم که نباید آمار مطالعه را بر اساس تعداد پنجاه، صد، دویست تا نهایت پانصد و در بهترین حالت هزار نسخه، نشریه و کتاب و مکتوبات ارایه داد و در شرایط گذار از وضعیت سنتی به وضعیت پرشتاب کنونی به داوری سطحی نشست، اگر چه هر وضعیت جدید محاسن و معایبی داشته باشد و این خود در چگونگی کیفیت اطلاعات نقش بهسزایی ایفا کرده است. چرا که بر اساس معیار مکتوبات، به درستی آمار مطالعه، نگران کننده مینماید. آسیبی که چرخهی نشر، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در چنین مقاطعی میبیند، آنچنان شکننده است که اگر درست هدایت نشود ممکن است سبب انواع خسران جبران ناپذیر روانشناسانه و جامعهشناسانه شود، چرا که اقشار آسیبپذیر در این چرخه بسیارند و از پشتوانهی لازم مالی برای بازایستادن و احیای مجدد برخوردار نیستند. البته در جوامعی مانند ما که سلایق معدودی جای نگاه حرفهای و دانشمحور تصمیم میگیرد، چنداچند و مضاعف است. از این منظر باید اذعان داشت چرخهی نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است و موکداً نیازمند فکر بکر و باز، به عنوان نمونه من شاعر وقتی در جایگاه تصمیمگیری قرار میگیرم در نهادی حول محور فرهنگ، رسانه، هنر و ادب، نباید چون با دوستان شاعر بیشتر مراوده دارم و سلیقهام خاص است پیرامون شعر ، باور خود را نیمامحور بر باورهای دیگر ارجح دانم و تحمیل کنم بل جانب حق بر آن است که برنامهها، بودجه و امکانات را بر اساس مطالبات جامعه پیش برم، اگرچه خاستگاه من برآمده از فلان انجمن شعری باشد اما خواستگاه من در هیات گردانندهی ساز و کار یک کلیت بینارشتهای قابلیت انعطاف دارد. بنابراین سزاور نیست که بایدها و نبایدهای درون انجمنی خود را به همهی رشتهها تسری دهم.
شمارگان نشریات و کتاب در بهترین حالت به واسطهی تغییر ماهوی در شکل کاغذی و مکتوب، تمایل به ارایه به شکل مجازی دارد، بنابراین کوچکترین خطا در سیاستگذاری و تدبیر، ناگزیری سونامی تاریخی پدیدآمده را بدل به جهنم خواهد ساخت. فهم این مهم که آفرینشگر حوزهی فرهنگ، رسانه، هنر و ادب ذاتاً چون کارش آفرینش دیگر و افزودن به نگاه هنجار است، ارجحیت دارد، مضافاً از جوهره و ذات خرسند هنجارگریزی برخوردار است، و نباید با آن به مقابله برخاست و با اتخاذ سیاستهای نادرست هنجارگریزی در برابر ذات آفرینش را به هنجارستیزی بدل کرد. واقعیت این است اگر این مهم نیز مانند بحرانهای طبیعی، با بیتدبیریهای مسلسلوار مواجه شود دیری نخواهد پایید که قطار پیشرفت ما اینبار برای آخرینبار از ریل خارج و منهدم خواهد شد.
https://www.irannewspaper.ir/?nid=7773&pid=16&type=0