خاطره‌ها تلنگر یادهاست به‌مناسبت ۲۷ خرداد سال‌‌گشت وداع نصرت، علی‌رضا پنجه‌یی


خاطره‌ها تلنگر یادهاست
به‌مناسبت ۲۷ خرداد سال‌‌گشت وداع نصرت
نصرت، شاعر شاعران بود تاثیرش بر فروغ در هنجارشکنی و سنت‌ستیزی و صد البته روایت اجتماعی و رمانتی‌سیسم. نصرت گزارش‌گر سیاهی‌ها بود نه شاعر شعر سیاه، و فروغ پای دوربین و روایت خبرنگار اجتماعی را با گزاره‌های خبری از اجتماع به خلوت شاعرانه کشاند. در واقع نصرت تنه‌ی این حادثه بود و فروغ هم از همان ریشه تنه‌ای دوقلو با اشتراکات بسیار و تفاوت ناچیز یکی گزارش‌گر اجتماع بود و یکی خبرنویس و خبرنگار اجتماع با زبان شعر پسا نیمایی. نصرت در فرم محصول نیما و در اندیشه متاثر از هدایت بود. فروغ در اندیشه متاثر از گلستان بود و در سنت‌شکنی و از خود نوشتن از نصرت . فروغ را می‌توان سرآغاز فمینیسم در ایران دانست. این‌ها را پیشتر در روزنامه‌ها نوشته‌ام و در این‌جا اختصاصی نکات دیگری را بر آن یادداشت‌ها افزوده‌ام. بیاد نصرت که رشت آرام جان و نقطه‌ی بازتوانی‌اش برای از شعر نوشتن‌ بود. خاطره‌ها تلنگر یادهاست.
۲۷ خرداد۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

آسیب‌شناسی نقد ادبی و  ترجمه _به‌ویژه در فضای مجازی_ علی‌رضا پنجه‌یی

گویه:

ملاحظاتی در آسیب‌شناسی نقد و ترجمه

منتقد اگر اثری جدی و حرفه‌یی را به چالش نگیرد در واقع هم موقعیت خود را ضایع کرده و هم آفرینش‌گر کتاب را. نقد عرصه‌ی دوست یابی و دلبری نیست. در نقد عیار خود منتقد اول به قضاوت گرفته می‌شود سپس از دریچه‌ی آن عیار به اهمیت و عیار صاحب اثر پی برده می‌شود. یافتن و معرفی اثر نخبه و استعداد از اهم اهداف نقد خلاق است. ورنه سفارشی نویسی و از طریق کتاب آیین دوست‌یابی دیل کارنگی می‌توان بر حلقه‌ی نان به نرخ روز و آستین پلوخورها افزود. پیرامون ما پر از شبهه آفرینش‌گر(شاعر، نویسنده، مترجم و...) است وظیفه‌ی نقد تمیز دادن سره از ناسره است ورنه هر متنی را می‌توان از ظن خود به چالش گرفت و پیرامون آن نوشت. جانب احتیاط در خرج‌کرد القاب و توصیف از نکات مورد توجه‌ی هر منتقد حرفه‌یی‌ست. یک منتقد با نقد درست، معرف خود و کتاب مورد نقد است. روزی دوست شاعر، نویسنده، منتقد و مترجمی نوشت فلانی آبروی شعر گیلان است نقد را داد صاحب اثر بخواند تا بدهد چاپ شود. شاعر خطاب به منتقد گفت: تیتر اغراق‌آمیز و جانب‌دارانه است و نشان می ‌دهد انگار نمک‌گیر سفره‌ و احسان صاحب اثر شده‌ای.منتقد حرفه‌یی و متعهد به ادبیات و متن هرگز دوغ و دوشاب را با هم قاطی نمی‌کند. به نقد می‌پردازد و از شیفته‌گی می‌پرهیزد. ارادت بیشا بیش منتقد سبب فاصله بین او و آفرینش‌گر خواهد شد چرا که در این رابطه جز حرفه‌یی‌گری پر دوام نخواهد ماند.چه‌را که در نقد نیاز به تحلیل و تاویل است نه تجلیل و تعریف . مخاطب هوشمند در مواجهه با چنین متن و نقدی آن دو را از حافظه‌ی پیگیری آثارشان رفته رفته حذف خواهد کرد. درست مانند مترجمی که در گروه‌ها می‌چرخد و هر شعر زیر متوسطی را برای دوست یابی ترجمه می‌کند در واقع ترجمه‌هایی که از نوع گوگل ترانسلیت هم تحت‌اللفظ‌تر است. و اما نکته‌ی پاتولوژیستی چنین رویه‌ای موجب پراکنده‌گی و کثرت متن و دیریابی و گم‌گشته‌گی متون تاثیرگذار خواهد شد و دلسردی دنبال‌کننده‌گان ادبیات را در پی خواهد داشت.

۲۴ خرداد ۱۴۰۲

علی‌‌رضا پنجه‌یی

https://www.instagram.com/p/CtgY2xmuETj/?igshid=NTc4MTIwNjQ2YQ==

هنگامِ هنگامه‌   چامه‌ای از علی‌رضا پنجه‌یی

">http://آپلود عکس

هنگام هنگامه
ندیدیم ما دست‌های خدا را
شیطان ولی معرکه‌گردان محشری بود
انسان‌ سترد از لوح آسمان و
شباشب خدعه آغازید
از خطابه‌ها چیزی نماند ما را
هر چه بود
گوش هوش به گرو ستاند و
رفتیم سوی دوزخ خود
از‌ایرا...
رستاخیز عمر
ما را
هیچ جز این نه‌بود

۲۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

آپلود عکس" />

#کهن_چامک از علی‌رضا پنجه‌یی

">http://آپلود عکس

تو می‌گویی که در کار جهانم
ولیکن نیک می‌دانم نه دانم
از این اسرار هستی، چرخ گردون
همین خواهم که خطت را بخوانم
۲۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۲
علی‌رضا پنجه‌یی

اینستاگرام: ar_panjeei@

فن‌پیج، مدیریت توسط ادمین:alireza_panjehee@

بهار ۱۴۰۱ چامه‌ای از علی‌رضا پنجه‌یی

بهار ۱۴۰۱
بهار آمده و من
مراقب خط‌های میزان‌الحراره‌ام
نگران وزن و لرزهای‌ام استم
سنبل‌ها عطر کدورت و افسردگی از خانه زدوده‌اند و
من فکر زخم‌های‌ام استم
همیشه‌بهارها
مانند پروانه
با باد خنک نوروزی
پر پر بازی می‌کنند
و من به پرهای کلاغی این خرچنگ ناخوانده فکر می‌کنم
بهار گیلان اما
با این همه دردادرد
هنوز بهار گیلان است
و مرا با خود می‌برد
تا دوردست‌های دبستان رشیدی‌
تا کوچه چهرزادِ همیشه پر از زندگی
گر چه با دست‌های تنگ
تا بغل گرفتن عروس خانه
و به‌قول مامان
با کون در باز کردن و با جفتک بستن‌هاش
بهار آمده و من جرات ندارم نلرزم
بیرون بهمن با سردی ناخوانده‌اش
دست روى دست گذاشته

تا بهار از سرما به‌خود بلرزد
این‌جا گیلان ماست
چه بلرزم
چه بِتَبَم
این‌جا خاطره‌های شاد

فقط ثبت دفترخاطره‌‌ها می‌شوند


دارم می‌روم پیِ دردم
پیِ خودم

بهار هم‌چنان بوی نوروز ِدر من است
بوی اسکناس‌های نو
آجیل آن‌قدر خوردن و دل پیچه‌ گرفتن‌هاش
بوی بچه‌های آبجی زری

صدای شلوغی خانه

از چهارشنبه‌سوری تا سیزده‌نوروز
بوی غذای مامان
داستان‌های زندگی‌ش

در آوج و ماسال

چالوس و آمل و خلخال

تبریز و ساوه

با این‌همه این زنده‌گی
این بهار و نوروز
در من و ما
تا هست شادی
با این‌همه تلخی
هست همیشه بهار
همیشه سنبل و پامچال
سالاسال
دریغ از پارسال

۴ پروردین ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی، اسپند۱۴۰۱، رشتآپلود عکس" />

من تندیس چامه‌ای چاپ نشده از علی‌رضا پنجه‌یی

منِ تندیس

تو‌ آن بنفش اندازه‌ی خواب‌هامی

تو آن بنفش

استعاره‌ی امرداد آفتاب در تنی

که جانی‌ش نمانده

دارد آب می‌شود

کم کم

نه چون آدم برفی

که هم‌چون پولاد

زیر سُمِ کوره‌ی خورشید

۲۴ آذر ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی

علی‌رضا پنجه‌یی ، رشت، اسپند۱۴۰۱ خورشیدیآپلود عکس" />

گویه: صرفیدن علی‌رضا پنجه‌یی

گویه:

صرفیدن

هیچ رفتی آمدی نه‌دارد اگر رفتی آمدی نداشته باشد یا آمدی به رفتی معطوف. بیا که علقه‌ها به عطف همین رفت ها بی‌آید. حدود و ثغوری نه‌بایست چه؟ نه‌شایست که میل به دل است و عقل دست و پاگیر. پس بکوش! به آمد! که رفتن صرفیدنی جز من تورا و ما شما را و ایشان‌مان نیست. بس! همان را که می‌آیم و می‌روی که می‌آیی و می‌آید بل بیاییم تا ببینیم که بیایند و ببینند هم‌ایشان را به‌گاه آن که بیایند . ما را تکلیف جز این همه را راه تا به کجاست؟، پاری... پیاده شویم که هم باری نی‌افزاییم، هم حجت بر ارباب_ وجدان_ تمام گردانیم.

۱۲ دی ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی

سرطان دردم است ،چامکی از علی‌رضا پنجه‌یی

کجای این‌همه باران در تو مقدر شد
بگذار این آسمان سیل‌کوب ببارد
غم‌ها آن‌قدر بزرگ شده‌اند
که در شمار نمی‌آیند
۵ آبان ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی

از پس  هبوط چامک: علی‌رضا پنجه‌یی

هیچ بهشتی طول نمی‌کشد
و نه‌می‌عرضد
به‌ کردارِ آدمی

علی‌رضا پنجه‌یی

چامک: آرزو از علی‌رضا پنجه‌یی

آرزو​​​​​​آمین
پرنده‌ی بهشت!
آمین
!
علی‌رضا پنجه‌یی

چامکی از علی‌رضا پنجه‌یی

بهار وطن من است

و پاییز زادگاهم

من ساکن زمستان از تو سوختنم
علی‌رضا پنجه‌یی

https://s6.uupload.ir/files/img_20220704_110914_700_fue3.jpg

چامک موشح از علی‌رضا پنجه‌یی

موشح

گاه سکوت سنگینی ست
کوتاه آمدن نیست

ویرانی در من است
تسلیتی که آرزوی ماست می‌گوییم اما از تسلی‌ خبری نیست
اهزورنیا👉

■علی‌رضا پنجه‌یی
۸ مهر۱۴۰۱
#علی‌_رضا_پنجه_یی
#علیرضا_پنجه_ای
#علیرضا_پنجه_یی
#علی_رضا_پنجه_ای

#چامک_چیستان #چیستانه #موشح #چامک_همه‌گانی #چامک_واکنش

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/p/CjIX2cwLClb/?igshid=NmY1MzVkODY=

گویه: حقیقت، علی‌رضا پنجه‌یی

گویه:

حقیقت نه پله ،كه پله‌کان است
۱۹ شهریور۱۴۰۱
علی‌رضا پنجه‌یی
#چانش
#گویه

خاكسپاري «سايه» و صبر مردم رشت علي‌رضا پنجه‌یی

خاكسپاري «سايه» و صبر مردم رشت عليرضا پنجه‌اي: اعتماد، یک‌شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۱ ص اول: با وجود وقفه‌اي كه در انتقال پيكر «سايه» به ايران به وجود آمد، خوشبختانه فرزندان او توانستند مساله را به خوبي مديريت كنند. سرانجام صبح ديروز شنبه، ناماياد در شهر زادگاهش به خاك سپرده شد. هرچند بهتر بود كه اين مراسم روز جمعه برگزار مي‎شد تا استقبال گسترده‌تري صورت مي‌گرفت. گويا به خاطر وجود مشكلاتي كه براي كنترل مراسم و جمعيت وجود داشت، ترجيح داده شد كه اين مراسم روز شنبه برگزار شود. به هر حال در چنين مراسمي ممكن است حوادثي پيش بيايد، حال كساني بد شود و چيزهايي مانند اين. خوشحاليم كه اين مراسم در شهر زادگاه «سايه» با كمترين حاشيه برگزار شد و همشهريان او به احترام اين شاعر از طرح مطالبات‌شان در مراسم تدفين او خودداري كردند. بنا به مشكلاتي كه داشتم، نتوانستم در مراسم تدفين «سايه» حاضر شوم اما از طريق شبكه‌هاي اجتماعي به صورت زنده مراسم را ديدم. خوشبختانه حتي تشويق‌هاي مردم رشت در واكنش به سخنراني‌هاي انجام‌شده هم عموما در راستاي ماهيت مراسم و مطابق با جايگاه هنري و ادبي «سايه» بود و اين يعني مردم رشت نخواستند از مراسمي مانند اين براي طرح مسائلي خارج از حوزه فرهنگ سوءاستفاده كند. از نكاتي كه مي‌توانم در مورد مراسم بگويم، اين است كه مدعوين مي‌توانستند كيفي‌تر انتخاب شوند؛ گرچه همه عزيزاني كه سخنراني كردند، بجا و به اندازه سخن گفتند. از قسمت‌هاي به‌يادماندني مراسم، اجراي برنامه توسط استاد شكارچي، خالق قطعه «دايه‌دايه» به گويش بختياري بود. همين‌طور حرف‌هاي ناصر مسعودي، خواننده نام‌آشناي گيلاني، آقاي جلالي نماينده يونسكو و يلدا ابتهاج، فرزند شاعر، هركدام در مورد بخشي از شخصيت و اهميت «سايه» اهميت خاص خود را داشت. خصوصا وقتي كه يلدا گفت حرفي ندارد كه در مورد پدرش بگويد، جز آنكه در آخرين لحظات مي‌گفت دوست دارد در زادبومش، رشت، به خاك سپرده شود. آقاي علي دهباشي هم در سخناني كوتاه، توضيحاتي در باب اهميت «سايه» دادند و سپس شعري خواندند. به هر حال «سايه» شاعري بود كه انديشه‌اش را با زبان شعر بيان مي‌كرد. او زبان عشق و زبان دردهاي جامعه خود را توانست با شعر به مردمش بشناساند. خوشحالم كه به‌رغم همه «نفرت‌پراكني»هايي كه با هدف كاهش استقبال از مراسم تشييع «سايه» شده بود، مراسم او به شكلي آبرومند برگزار شد. اين دست‌مريزاد دارد، خصوصا به خانواده شاعر كه با پيگيري‌هاي‌شان، ضمن انتقال پيكر شاعر به وطن، توانستند زمينه برگزاري مراسمي آبرومند براي او را در زادبومش فراهم كنند.

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک

پرسش و پاسخ‌های چامکانه‌  درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی

پرسش و پاسخ‌های چامکانه:

درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی
دکتر نادر مسلمی:
در باره‌ی کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات غربی که قبلا پرسیدم فرمودید: «در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.» اکنون درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی در چامک نظرتان چیست، آیا به کارگیری آن‌ها هم جایز است؟
.
علی‌رضا پنجه‌یی:
یکی از دل‌مشغولی‌های چامه‌اندیشان چامه‌ساز آرکائیسم یا همان باستان‌گرایی است، چامه‌های احمدشاملو و مهدی اخوان ثالث در این خصوص بسامد و فراوانی قابل ملاحظه‌ای داشته‌‌ است، بنابراین اگر چامه‌ساز در چامه و یا چامکی لزوم کارکرد آرکائیک احساس کرد، به‌شرط آن‌که در ساختار چامه یا چامک به‌درستی بنشیند و منجر به نوزایی شود، قبحی که به همراه ندارد بل، زهی جای توفیق! چنان‌که فراجاه《 فرخی سیستانی》 در سده‌ی پنجم قمری فرموده: فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر_ سخن نو آر که نو را حلاوتی‌ست دگر.
در واقع در چامه‌سازی بین آرکائیسم و میل به دیرینه‌گرایی با به‌کارگیری واژگان و نظام نخ‌نما شده‌ی آرایه‌های مکرر و مستعمل فرق، کیفی‌ست، کارکرد عناصر چامه‌سازی به‌صورت مستعمل جز سد سدید استعداد حاصلی به‌بار نخواهد آورد. اما اگر کارکرد آرکائیک واژه‌ها فضای نوآورانه رقم زند ، هیچ اشکالی ندارد. اگر چه چامه‌ساز را بشایست که از ظرفیت‌ها و عناصر زبانی ،نحوی و زیبایی‌شناسانه‌ی روزگار خویش بهره برد و با پرشدگی از امکانات آن‌ها، به نوگرایی اراده نماید. هم‌از‌این‌رو کاربرد گویش‌ها نیز در زبان اصلی هیچ منعی نه‌دارد. بل‌که بر امر نو خواهد افزود. نو از نو! این مهم از اهداف راهبردی ما در حیطه‌ی ادبیات است .
ذات استعلایی اثر در وجه صیرورت آن بر 《بسط》 بنا شده و نه بر 《قبض》_البته در وجه کیفی_، ورنه در کمیت هم چامه و هم چامک ذاتن گشاده‌دستی نشان نه‌می‌دهند. خست _به‌ویژه _جزو ژنوم و وجه بارز چامک است، هم از این سبب در چون‌این بزن‌گاهی چامک‌ساز را شایسته آن به که توان مدیریت در مهندسی چامه یا چامک از خود بنمایانند. بین《 آفرینه》 و《 اثر》 می‌توان تفاوت پر رنگی ، پی نهاد؛ چه‌را که هر 《آفرینه‌》 اثر نیست، اما هر اثری یک آفرینه است.‌ می‌توان گفت چه خوش آن زمان که هر عزمی در کارگاه ذهن ما معطوف به پدیدآوری اثر باشد.
نا‌گفته نماند که یکی از نکات آسیب‌شناسانه‌ی چامه‌‌ی امروز، که چامک هم مشمول آن است اشباع و وازده‌گی مخاطبان ادبیات امروز نسبت به انواع آفرینه‌ها و کثرت پراکنش آن‌هاست. تربیت ذهن موثر در پی تاثیر اثر شکل می‌گیرد ولاغیر.‌ بنابراین باید نوآورانه در تببین و تشریح ظرفیت‌های نو در آفرینه‌هایی که قابلیت اثر شدن دارند _نیز_ کوشید.
نظام آرایه‌های گذشتگان اگر چه منبعی غنی برای ماست اما ما سربازان ادبیات نه‌باید صرفن از آن منابع تغذیه شویم، ضمن برخورداری و سرشاری از آن منبع غنی، باید بر غنای روزآمد آن نیز مجدانه به‌افزاییم. ادبیات کهن ما برای ساز و کارهای خود از آرایه‌ها یا همان صنایع بلاغی رایج زمان خود بهره برده‌است، اما بر ماست که ضمن سرشاری از آن بر اساس عناصر زمان خود، فکر افزودن بر آن آرایه‌ها با خلق نظام نوین آرایه‌های مختص زمانه و تاریخ هستن خود باشیم. این رسمی نکوست در زندگی اغلب موجودات هستی. به‌مورچه‌ها نگاه کنیم مدام در کارند و عاقبت اندیش. ادبیاتی که نوزایی نه‌داشته باشد ادبیات مرده‌است مانند مردابی که آینده‌اش جز باطلاق نیست اما ما رودیم، رودادرود! هم از این رو ماهیتن به پیش رو روانه‌ایم

علی‌رضا پنجه‌یی
۳۱ امرداد ۱۴۰۱

پرسش  دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش‌گر:دکتر نادر‌ مسلمی چامک‌ساز:
در برخی اشعار امروزی خصوصاً چامک‌ها دیده می‌شود که از اصطلاحات و واژه‌های غربی استفاده می‌شود، آیا چنین کاری مورد قبول و پسند هست یا نه؟
علی‌رضا پنجه‌یی:
در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.
حتا قواعد بازی در داستان من نسبت به چامه‌ام ممکن است متفاوت باشد.

۲۴ امرداد ۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

چامک سنتی رباعی از علی‌رضا پنجه‌یی

یک چامک سنتی (رباعی)

اندازه‌ی خواب‌های من تن‌هایی
فردا که روی دوباره هم می‌آیی
این بار که رفته‌ای نگفتی رفتم
کی نامه‌ی نا نوشته را می‌خوانی

۲۴تیر۱۴۰۱

 

گویه:خاطره‌ها

گویه:

همه‌ی ما خاطره‌های هم‌ایم
هر عیش در آن  و دم تمام می‌شود، اما
این آرزوها و خاطره های ما هستند که ما را زنده نگه می‌دارند
.

۹ تیر ۱۴۰۰

علی‌رضا پنجه‌یی

جهان کتاب، نیازمند یک رنسانس واقعی است

جهان کتاب، نیازمند یک رنسانس واقعی است
علی‌رضا پنجه‌‌‌ای
شاعر و منتقد ادبی
 روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی ۷۷۷۳، دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰:
سال ۱۳۸۴ در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران که برای نخستین بار  در مصلی تهران برگزار می‌شد، با گوشی تلفنم که به امکانات آن زمان تلفن‌های همراه مجهز بود، نمونه‌ای از شعر دیجیتال پیشنهادی‌ام را با عنوان از شعرتوگراف تا شعر دبجیتالی [من شاعر شعر دیجیتالی هستم] به‌صورت کارگاهی اجرا کردم، همان‌جا بود که اعلام کردم، رفته‌رفته باید مهیای تغییر جدی شکلی _فرمت_ و محتوای درخور شاکله جدید مطالعه باشیم، ضرورت این‌که کتاب و نشریات نیازمند دیگرشدگی در ساختار حرفه‌ای از تهیه تا ارایه هستند، هم‌ از این رو تغییر برخی ابزار و ملاحظات مربوط به این تغییر ماهوی آگاهی در اطلاع‌رسانی و خلق آفرینه‌ی فرهنگی، رسانه‌ای و هنری را امری اجتناب‌ناپذیر اعلام کردم. در این بزنگاه بر بستر اینترنت، شکل بهره‌برداری و مراودات جوامع بشری در  فضای مجازی  مدام رشد و روزآمدی فزاینده یافته بود، به‌طوری که پساماشین تایپ و ساخت رایانه به عنوان سخت‌افزار و انواع اپلیکیشن‌ها، شکل نامه‌ و متن نگاری در اپلیکیشن‌های پیام‌رسان از رایانامه گرفته تا وبلاگ، وایبر، وتساپ، تلگرام، سیگنال و... نیز  به فیس‌بوک، توئیتر، اینستاگرام و اخیراً کلاب‌هاوس و حتا مراودات خدماتی، اداری و بانکی  تغییر  و بهتر گفته آید موجب دگردیسی در آگاهی‌رسانی و مناسبات  و مراودات جوامع انسانی شد.
در چنین بزنگاه تاریخی مکتوبات نیز به عنوان  امکانات ارتباط جمعی تغییر ماهیت یافت، طوری که دیگر باید این حقیقت را بپذیریم که  نباید آمار مطالعه را بر اساس تعداد پنجاه، صد، دویست تا نهایت پانصد و در بهترین حالت هزار نسخه،  نشریه و کتاب و مکتوبات ارایه داد و در شرایط گذار از وضعیت سنتی به وضعیت پرشتاب کنونی به داوری سطحی نشست، اگر چه هر وضعیت جدید محاسن و معایبی داشته باشد و این خود  در  چگونگی کیفیت  اطلاعات نقش به‌سزایی ایفا کرده است.  چرا که بر اساس معیار مکتوبات، به درستی آمار مطالعه‌، نگران کننده می‌نماید. آسیبی که چرخه‌ی نشر، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی در چنین مقاطعی می‌بیند، آن‌چنان شکننده است که اگر درست هدایت نشود ممکن است سبب انواع خسران جبران ناپذیر روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه شود، چرا که اقشار آسیب‌پذیر در این چرخه بسیارند و از پشتوانه‌ی لازم مالی برای بازایستادن و احیای مجدد برخوردار نیستند. ‌البته در جوامعی مانند ما که سلایق معدودی جای نگاه حرفه‌ای و دانش‌محور  تصمیم می‌گیرد، چنداچند و مضاعف است. ‌از این منظر باید اذعان داشت چرخه‌ی نشر نیازمند یک رنسانس واقعی است و موکداً نیازمند فکر بکر و باز، به عنوان نمونه من شاعر وقتی در جایگاه تصمیم‌گیری قرار می‌‌گیرم در نهادی حول محور  فرهنگ، رسانه، هنر و ادب، نباید چون  با دوستان شاعر  بیشتر مراوده دارم و سلیقه‌ام خاص است پیرامون شعر ، باور خود را نیما‌محور بر باورهای دیگر ارجح دانم و تحمیل کنم بل جانب حق بر آن است که برنامه‌ها، بودجه و امکانات را بر اساس  مطالبات جامعه پیش برم، اگرچه خاستگاه من برآمده از فلان انجمن شعری باشد اما خواستگاه من در هیات گرداننده‌ی ساز و کار یک کلیت بینارشته‌ای قابلیت انعطاف دارد. بنابراین سزاور نیست که بایدها و نبایدهای درون انجمنی خود را به همه‌ی رشته‌ها تسری دهم. 
شمارگان نشریات و کتاب در بهترین حالت به واسطه‌ی تغییر ماهوی در شکل کاغذی و مکتوب، تمایل به ارایه به شکل مجازی دارد، بنابراین کوچک‌ترین خطا در سیاست‌‌گذاری و تدبیر، ناگزیری سونامی تاریخی پدیدآمده را بدل به جهنم خواهد ساخت. فهم این مهم که آفرینشگر حوزه‌ی فرهنگ، رسانه، هنر و ادب ذاتاً چون کارش آفرینش دیگر و افزودن به نگاه هنجار است، ارجحیت دارد، مضافاً از جوهره و ذات خرسند هنجارگریزی برخوردار است، و نباید با آن به مقابله برخاست و با اتخاذ سیاست‌های نادرست هنجارگریزی در برابر ذات آفرینش را به هنجارستیزی بدل کرد. واقعیت این است اگر این مهم نیز مانند بحران‌های طبیعی، با بی‌تدبیری‌های مسلسل‌وار مواجه شود دیری نخواهد پایید که قطار پیشرفت ما این‌بار برای آخرین‌بار از ریل خارج  و منهدم خواهد شد.

https://www.irannewspaper.ir/?nid=7773&pid=16&type=0

چامک در چهارچوب دوبیتی گیلکی  از علی‌رضا پنجه‌ای(گویا گیلانی)

شوگون ناری دِ مئره لاکو دانه

بوشو اوشتر بوخور تی آب‌ُ دانه

هچین دِ چشمه‌کول تی مویه فئندر

نوکون می قهره دیله دِ دیوانه

۲۱ و ۲۲مهر۱۴۰۰

علی‌رضا پنجه‌ای(گویا گیلانی)

واگردان:
میمنت نداری‌ام دیگر ای دختر یکه
برو آن‌سوی‌تر بخور آب و دانه‌ات را
دیگر بی‌هوده بالای چشمه نگاه بر گیسوت نکن
دیوانه نکن (بیش از این) دل قهریده‌ام را 

تازه‌ترین شعر علی‌رضا پنجه‌ای برای مقاومت پنج‌شیر

 

تاجِ نو

رخ داده تنم 
به اندام آهو 
هو... هو می‌کند 
  باد
جانبِ از هزار دره که می‌خزد 
جانبِ رو به پنج‌شیر
گرفتار
در آدابِ قبله‌گاه
آه 
آه از این زمین 
که دوزخِ  زیستن‌گاهِ ماست

هیچ می‌دانی 
هیچ بهشتی طول نمی‌کشد
و نه‌می‌عرضد
  به‌ کردار آدمی
که با چشم می‌‌چکاند
و با انگشتِ اشارت  که می‌بیند 
چیک!  چیک!  چیک! 
بی جیک 
جیکاجیک 
  که 
  می‌افتند 
هان!' نو آواز! 
تاج‌های جوان
  دور نمی‌افتد  بامدادان
که هراسی اگر که بود 
از بود نبود  نبود بود
بودی به غایت 
که افسانه سازند 
ها!  افسانه! 
از شاه  شاهِ جوان 
مسعود  مسعودِ دیگری 
دیگری  هان مسعودی
که به غایت 
 همیشگیِ آفتاب است 

نوزدهم شهریور(سنبله)۱۴۰۰ خورشیدی
ایران، رشت

https://www.instagram.com/tv/CTuBPaGK_pe/?utm_medium=copy_link

alireza_panjehee@ لوح فن‌پیج شاعر توسط ادمین

ar_panjeei@  لوح رسمی اینستاگرام شاعر

چامک آه از علی‌رضا پنجه‌ای

آه از آه
که بی من
گم شد
من رفیق همه‌ آهم 
آه از این همه آه

۲۱ اَمرداد ۱۴۰۰
علی‌رضا پنجه‌ای
 

یک چامک قدمایی ( تک‌بیت ) از علی‌رضا پنجه‌ای

یک چامک قدمایی تک‌بیت:

هیچ بغضی در من از امروز و فردایم نبود

بی سبب هر روز را گز از پی فردا زدیم

علی‌رضا پنجه‌ای

https://instagram.com/stories/ar_panjeei/2636486492006589344?utm_medium=share_sheet

چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است تازه‌ترین تعریف چامک علی‌رضا  پنجه‌ای

چامک که در معنای عام خود  پیشنهاد شده به کلیه‌ی شعرهای قدمایی هم‌چون دوبیتی ، رباعی و...اطلاق شود و نیز به ترجمه‌ی اشعار کوتاه جهان در زبان پارسی مانند هایکو و هر شعر مینی‌مال ،  نیز در وضعیت نوآورانه به تمام گونه‌های شعر  کوتاه ؛  و  چامک خاص نیز به شعری اطلاق می‌شود  با شاخصه‌ی اتمیک و همان گونه‌های کوتاه که با حفظ وضعیت اتمیک،   آفرینش آن شعر کوتاه  آرزوی هر شاعری با سطح زیبایی‌شناسی روزآمد ، نوآورانه و پیش‌رو است، مانند  جمله‌ای که در مراودات روزانه متداول است که:《 این هم شعره! اما این شعر  یه چیز دیگه‌ست.》، چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است. تفاوت این دو چامک عام و خاص را می‌توان در انگاره‌ای به زر و زرگری(چامک عام) و گوهر و گوهری(چامک خاص) متصور شد.

علی‌رضا پنجه‌ای

۱۳ اَمرداد ۱۴۰۰

هبوط تازه‌ترین شعر علی‌رضا پنجه‌ای

هبوط

داغ پشت داغ
این‌روزها وطنم را گم کرده‌ام
نکند_اشتباهی شده _انگار 
سرگرم هبوطی دوباره‌ایم 
افتاده‌ام به سرزمینی که داغ‌ستان
خطابش می‌کنند
لطفن  به آسمان ایرانم بازگردانید
دست کم می‌روم 
لابه لای آدم‌ها
دم‌بال هم‌بازی‌هایم

: سُک سُک!
۱۱ اَمرداد ۱۴۰۰
#علی‌_رضا_پنجه‌_ای

https://www.instagram.com/p/CSHZh62qC_p/?utm_medium=copy_link

چامک تعلیق علی‌رضا پنجه‌ای

تعلیق

تا نگاه از تو نه‌گیرم

نه‌نگاهیده تورایم

۱۱ اَمرداد۱۴۰۰

#علی_رضا_پنجه_ای

 

 

https://instagram.com/stories/ar_panjeei/2631490180072605541?utm_medium=share_sheet

تازه‌تربن  چامک ِ علی‌رضا پنجه‌ای

این‌همه کوچه
که از من
به من از من
دور است

۲۶ تیر۱۴۰۰

#علی‌_رضا_پنجه_ای
#چامک

https://instagram.com/stories/ar_panjeei/2619366670441326831?utm_medium=share_sheet

چامک قدمایی  علی‌رضا پنجه‌ای

ما بیش‌تر ز بیش اما کمی کم‌ایم

چون شاد از غم‌ایم زی‌را نمی‌غم‌ایم

 ۱۱تیر۱۴۰۰ #چامک