خیابان زندگی، چامکی جدید از :علی‌رضا پنجه‌یی

خيابان زندگی

بیایید _وقت کم است _جمع کنیم مرده‌های هم را
از کف خیابان زندگی
سخت است
این‌که باور کنیم
ما همه جنازه‌های روی دست هم‌ایم

۱۸ دی ۱۴۰۳

علی‌رضا ‌پنجه‌یی

Alireza panjeei

دوبیتی/ کهن‌چامک درودا

">http://آپلود عکس

تو دور افتاده‌ای از دید بد دور
که هر چه دیده دید از دیده‌ات نور
نه‌شد وا تا که این قفل از دل ما
درودا گویمت تا بر لب گور
۲۲ اردی ‌بهشت ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

كهن‌چامکآپلود عکس" />

چامک چیستان هم‌راه

هم‌راهآپلود عکس" />

رفیق راه باش

من مسافرم

هارمه​​​​​​​👉

پروردین ۱۴۰۲

علی‌رضا پنجه‌یی

#چامک

#چامک چیستانه #چیستانه

آپلود عکس">http://آپلود عکس

سوگند، چامک اردی‌بهشت ۱۴۰۲ علی‌رضا پنجه‌یی

آپلود عکس">http://آپلود عکس

کوچه کوچه بود

اگر که با تو بود

یا نه‌بود و بود

هر چه را

به کوچه...

کوچه بود

۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۲

علي‌رضا پنجه‌یی

چامک چیستان با چیستانه از علی‌رضا پنجه‌یی

چرا که

عشق خود رستگاری‌ست

و عاشق...

راگتسر👉

۱۵ اسپند ۱۴۰۲

#علی_رضا_پنجه_یی

چامک چیستان یا چیستانه در اینستاگرام شاعر

سال خرگوش چامکی برای نوروز ۱۴۰۲

خانوم خرگوشه!
با ما بگو
وقتی که توپ سال نواَت ترکید
آرزوهای سال به سال دریغ از پارسال ما هم آیا
از کلاه شعبده‌ات
بیرون خواهد جهید؟

۲۹ اسپند ۱۴۰۱
علی‌رضا پنجه‌یی
www.panjeei.ir
چامک #چامه #شعرنوروزی
#سال_خرگوش #نوروز۱۴۰۲
#علی_رضا_پنجه_یی
#علی_رضا_پنجه_ای
#افغانیستان_عشق❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#ایران #تاجیکیستان #رشت #گیلان
#iran #afghanistan #tajikistan #azarbaycan #poetry #Instagram

https://www.instagram.com/p/CqAPeMkKjIu/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

چامک‌: جزیره‌ی از تو

علی‌رضا پنچه ‌یی دی ۱۴۰۱آپلود عکس" />همه‌ی آب‌هایِ از تو
همه‌ی آب‌های از تو نیستند
من آن افتاده
گوشه‌ی غاری
دورمانده
از جزیره‌ی 《جهان》م

۱۴ اسپند ۱۴۰۱
علی‌رضا پنجه‌یی

چامک تن‌ها از علی‌رضا پنجه‌یی

Alireza panjeeiچامک

همه‌ی ما
قسمتی از آن همه‌ایم
از ما
تن‌ها
افتاده جدا
از آن‌همه ما
۹ اسپند ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی

Alireza panjeei

چامک چیستانه در وصف مرگ از علی‌رضا پنجه‌یی

مرگ در سه حرف نمی‌گنجد
بااین همه
از حرف‌های زندگی‌ست

هرطاخ👉

۱۰ آذر ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#چامک_چیستان یا #چیستانه
در وصف مرگ، شان نزول چامک: نه‌بود فریدون فخرایی پسر دایی پدر

سرطان دردم است ،چامکی از علی‌رضا پنجه‌یی

کجای این‌همه باران در تو مقدر شد
بگذار این آسمان سیل‌کوب ببارد
غم‌ها آن‌قدر بزرگ شده‌اند
که در شمار نمی‌آیند
۵ آبان ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی

از پس  هبوط چامک: علی‌رضا پنجه‌یی

هیچ بهشتی طول نمی‌کشد
و نه‌می‌عرضد
به‌ کردارِ آدمی

علی‌رضا پنجه‌یی

با توییدن چامک از: علی‌رضا پنجه‌یی

احساس با توییدن
و از تو فاصله‌ها از به من غریب‌تر

علی‌رضا پنجه‌یی

چامک: آرزو از علی‌رضا پنجه‌یی

آرزو​​​​​​آمین
پرنده‌ی بهشت!
آمین
!
علی‌رضا پنجه‌یی

چامک دل‌داده‌گی

چامک

می‌خواهم از زمستان پالتوات
گذر کنم

علی‌رضا پنجه‌یی

https://s6.uupload.ir/files/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B0%DB%B5_%DB%B2%DB%B2%DB%B1%DB%B9%DB%B5%DB%B5_lvgu.jpg

چامکی از علی‌رضا پنجه‌یی

بهار وطن من است

و پاییز زادگاهم

من ساکن زمستان از تو سوختنم
علی‌رضا پنجه‌یی

https://s6.uupload.ir/files/img_20220704_110914_700_fue3.jpg

کارگاه چامک و پیشنهاد برای دو چامک از یک چامک‌اندیش، نوشته‌ی علی‌رضا پنجه‌یی

دو چامک از صیدنظر لطفی به‌نقل از گروه تلگرامی چامک‌اندیشان:
صبح است
صدای پای خورشید می اید
نفس کشیدن دارد
هوای تو
#صیدنظرلطفے
#چامک
مهر آمد
برگ برگ
به پایت می ریزیم
من و پاییز
#صیدنظرلطفے(صابر)
#چامک

________________________________________
کارگاه چامک: هر دو چامک چامک‌اندیش صیدنظر لطفی توان #چامک_چیستانه یا همان ( #چیستانه ) شدن دارد کافی‌ست در پایان چنین عمل کند اگرچه خود چامک این کلمه را در ذهن تداعی می‌کند اما به‌منظور اشاعه‌ی ظرفیت #چامک_چیستانه یا در صورت‌ها و ساحت‌های دیگر
#چامک_چهارگوشه یا #چامک_گردونه یا #چامک_چرخانهیا #چامک_رنگیا #چامک_پستال و #چامک_نگاره می‌توان به نیت فراوانی بخشی‌ به این امکان و پتانسیل در اکنون زمان، گاه چامک‌ها را در این بسترهای پیشنهادی سامان داد ؛ اکنون چامک را در بستر پیشنهادی #چامک چیستانه ببینیم:

صبح است
صدای پای خورشید می اید
نفس کشیدن دارد
هوای تو

یدازآ👉
از آرایه‌های کهن چامه آرایه‌های نوبنیاد خلق کنیم ناگفته پیداست زمانی این مهم رخت عمل می‌پوشد که همه‌ی این میل به نوآوری درونی‌مان شود. نیز به نوشته‌هامان در چهارچوب رتوریک(دانش‌ زیباآفرینی در سخن)و گسترش آن درگسترای دیداری مدام افزوده و نو از نو و پرهیز از متونی که باری به هر جهت است و امکان نوشتن‌اش برای بسیاری‌ست، چامک چشم‌انتظار سخت‌گیری شماست به خود.
خود من به متن‌هایم بسیار سخت‌گیرم، در واقع متن برای گرامی‌داشت نزد من باید بتواند خود را به من اثبات کند.
و پیشنهاد برای چامک دیگر:
برگ برگ
به پای‌ات می
ری
ز

یم
من و پا
ی
ی

ز
___
رهم👉
■□■

#صیدنظرلطفے(صابر)
#چامک_چیستان ( #چیستانه )
#کارگاه_چامک
اول مهر ۱۴۰۱ ایران، رشت
#علی_رضا_پنجه_یی

چیستانه علی‌رضا پنجه‌یی در رثای یدالله رویایی

#چیستانه

دیگر نه‌رو
کنون که می‌روی چنین چالاک
دیگر نه‌رو


ییایورهللادی👉

۲۴ شهریور ۱۴۰۱_رشت

علی‌رضا پنجه‌یی



#چامک_چیستان / #چیستانه
#چامک_بی‌تا

بخند _ یک چامک همه‌گانی از: علی‌رضا پنجه‌یی

یک چامک همه‌گانی

بخند

همیشه بخند

دنیا نیز روزگاری زیبا بود

علی‌رضا پنجه‌یی

بهار وطن من است، چامک همه‌گانی از علی‌رضا پنجه‌یی

چامک همه‌گانی

...بهار وطن من است

و پاییز زادگاهم
من ساکن زمستان از تو سوختنم
#علی‌_رضا_پنجه‌_یی

در پاسخ به نگرانی چامک‌اندیشان: چامک دم‌بال سیاهی لشکر نیست علی‌رضا پنجه‌یی

علیرضا‌ پنجه‌ای:
در پاسخ به نگرانی چامک‌اندیش چامک نگار سرکار خانم قلاوند.
تا متنی خودش را در بالا نکشیده ، نقد ندارد که، نقد جفاست به هم منتقد، هم آن صاحب متن. در چنین مواقعی نوآموزان فقط متن‌هایی برای چامک را بخوانند و انواع چامک را تا ذهن‌شان درست تربیت شود . چامک نیازمند سیاهی لشکر نیست اهل ارفاق و لایک نیست. چامک سخت‌گیر است چون ما با تکثر متن مواجه‌ایم و وازده‌گی و دل‌زده‌گی نسبت به حتا متن‌های در حد شاه‌کار روا شده از بس متن‌های هچل‌هفت و باری به هرجهت فراوان شده. یک تکه جواهر در میان کوه سنگ‌ریزه گم می‌شود. همین امر در انتشار کتاب و جاگرفتن‌شان در قفسه‌ها سبب شده یک مخاطب ادبیات برای دقایقی که وقت می‌گذارد به نیت هدیه‌ کتاب برای یک دوست ، این مهم برای او وقت‌گیر و گاه غیر ممکن می‌نماید. ادبیات نیازمند سخت‌گیری‌ست نه به رویه‌ی دراویش دست‌گیری( معاضدت). چند چامک‌اندیش چامک‌ساز بر سیاهی لشکر می‌چربد. مگر من نمی‌توانم فالور بیفزایم، یعنی سیاهی لشکر؟ در واقع تعداد مخاطب جدی من محدود است، باقی همان به سیاهی‌لشکر نزدیک‌ترند.!
چامک‌نگاران شایسته است خود را به صف نخبگان نزدیک کنند و این مهم شدنی نیست مگر با ریاضت و عرق‌ریزان روح و غوطه‌وری در ژرفنا و مطالعه‌ی درست.
۱۱ شهریور ۱۴۰۱

علی‌رضا پنجه‌یی
یادداشت ۲
سپاس از سرکار خانم قلاوند، دکتر مسلمی و یکایک دوستان مدیر اکانت‌ها ، گروه‌ها و کانال‌هایی که تحت نام چامک در فضای مجازی فعالیت دارند. همه‌ی چامک‌اندیشان چامک‌ساز، دوستان! قصد چامک، تاربخ‌سازی‌ست و تحول ، و ارتقا بخشیدن به جای‌گاه چامک‌‌اندیشان . قصد ما نه کسب درآمد نه شهرت‌افزایی و نه چیز دیگر است. تمام تلاش ما سربازان ادبیات هزینه از ذهن و زبان و جان و عمر خویش است برای برتافتن پنهانه‌های زبان ملی و رسمی این زادبوم گربه‌سان در چامک! مصداق همان کلام لسان‌الغیب حافظ شیرازی‌ست که گوید:ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم_ از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم.
بنابراین خود را آماده‌ی پرواز کنیم. ادبیات دم‌بال چهره نیست، چهره‌ها دم‌بال ادبیات روانه‌اند، ، برای عمر و وقت خودمان احترام قایل شویم، اگر نتوانستیم خودمان را به قله‌ی چامک برسانیم اشکالی ندارد هر نقطه از دامنه‌ی این کوه قله‌ی ماست همان‌جا با افتخار به‌ایستیم و از اوج‌گرفتن همرهان لذت بریم همه‌ی تلاش ما افزودن بر تعداد فاتحان قله است. بی که از ارزش همرهان دیگر کاسته شود. سخت بگیریم به هم تا چامک فربه و جاودانه شود و مگر افتخاری بالاتر از این هست که آینده‌گان بدانند هر یک از ما چه اندازه نقش در تثبیت چامک در تاریخ ادبیات داشته‌ایم؟

#چالش
۱۱شهریور ۱۴۰۱
#علی‌_رضا_پنجه_یی
@ar_panjeei
www.panjeei.ir
#کارگاه_چامک
#گویه
#چامک

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک

گویه: چامک، اشاره‌ای و نگاهی! علی‌رضا پنجه‌یی

چامک، اشاره‌ای و نگاهی!
گویه:
چامک از شما می‌طلبد تا به بهانه‌ی مدیریت در وجه اتمیک، واژه‌ها را درونی نشده، مهندسی نکنید؛ اکسیر چامک در هیات گوهر بر انگشتری اگر نقش‌بند جلوه‌گر شود، نیاز به شرح کشاف ندارد؛ این تغنی و بی‌نیازی توسط کلیدواژه‌ها به مثابه‌ی نشانه در بینامتنیت آن مستور است. در واقع نیاز نیست کوه فیروزه را به دوش کشیم چه را که خود همان قطعه از فیروزه کافی‌ست که صیقلی می‌یابد و نقش‌بند انگشتری می‌شود؛ این‌که با جاگیری انگشتر بر انگشت از طریق دست آدمی به اشارت هزار نکته‌ی باریک‌تر ز موی با تو سخن دارد، یعنی که به دور دست نگاه! و تو خود خواهی خواند از این دست انگشت و انگشتری و فیروزه را در یک دم و آن که خود آن لحظه حدیث مفصل است زین مجمل!
اول شهریور ۱۴۰۱
#علی_رضا_پنجه‌_یی
#کارگاه_چامک

چامک‌چیستان ( چیستانه‌)ی تی‌شرت از علی‌رضا پنجه‌یی

چیستانه

صاف نه‌می‌شود
دلی که
زخم برداشته هی!

____________
ترشیت👉
۳۱ امرداد۱۴۰۱

#علی‌رضا پنجه‌یی

چامه (شعر): بیان وضعیتی باژگونه‌ و پارادوکسیکال است از امر واقع و گاه دیگرنمودن و دیگرنگاری و دیگرنویسی. این تصویر به‌ تن‌هایی هم بیان‌گر بینامتنیتی‌ و بزنگاهی‌ست که ما در #چامه و #چامک روانه‌ی آنیم.
#کارگاه_چامک
#علی‌_رضا_پنجه_یی
۳۱ امرداد ۱۴۰۱
#چامک_نگاره
#شعرپستال
#چیستانه #چامک_چیستان
#علی_رضا_پنجه‌_ای
@alireza_panjehee #iran
#afghanistan #gilan #Gilan #tajikistan #uzbekistan #rasht #saveh #save #tatoo #interiordesign #instagram

پرسش و پاسخ‌های چامکانه‌  درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی

پرسش و پاسخ‌های چامکانه:

درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی
دکتر نادر مسلمی:
در باره‌ی کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات غربی که قبلا پرسیدم فرمودید: «در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.» اکنون درباره‌ی به‌کار گرفتن واژه‌های کهن و باستانی در چامک نظرتان چیست، آیا به کارگیری آن‌ها هم جایز است؟
.
علی‌رضا پنجه‌یی:
یکی از دل‌مشغولی‌های چامه‌اندیشان چامه‌ساز آرکائیسم یا همان باستان‌گرایی است، چامه‌های احمدشاملو و مهدی اخوان ثالث در این خصوص بسامد و فراوانی قابل ملاحظه‌ای داشته‌‌ است، بنابراین اگر چامه‌ساز در چامه و یا چامکی لزوم کارکرد آرکائیک احساس کرد، به‌شرط آن‌که در ساختار چامه یا چامک به‌درستی بنشیند و منجر به نوزایی شود، قبحی که به همراه ندارد بل، زهی جای توفیق! چنان‌که فراجاه《 فرخی سیستانی》 در سده‌ی پنجم قمری فرموده: فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر_ سخن نو آر که نو را حلاوتی‌ست دگر.
در واقع در چامه‌سازی بین آرکائیسم و میل به دیرینه‌گرایی با به‌کارگیری واژگان و نظام نخ‌نما شده‌ی آرایه‌های مکرر و مستعمل فرق، کیفی‌ست، کارکرد عناصر چامه‌سازی به‌صورت مستعمل جز سد سدید استعداد حاصلی به‌بار نخواهد آورد. اما اگر کارکرد آرکائیک واژه‌ها فضای نوآورانه رقم زند ، هیچ اشکالی ندارد. اگر چه چامه‌ساز را بشایست که از ظرفیت‌ها و عناصر زبانی ،نحوی و زیبایی‌شناسانه‌ی روزگار خویش بهره برد و با پرشدگی از امکانات آن‌ها، به نوگرایی اراده نماید. هم‌از‌این‌رو کاربرد گویش‌ها نیز در زبان اصلی هیچ منعی نه‌دارد. بل‌که بر امر نو خواهد افزود. نو از نو! این مهم از اهداف راهبردی ما در حیطه‌ی ادبیات است .
ذات استعلایی اثر در وجه صیرورت آن بر 《بسط》 بنا شده و نه بر 《قبض》_البته در وجه کیفی_، ورنه در کمیت هم چامه و هم چامک ذاتن گشاده‌دستی نشان نه‌می‌دهند. خست _به‌ویژه _جزو ژنوم و وجه بارز چامک است، هم از این سبب در چون‌این بزن‌گاهی چامک‌ساز را شایسته آن به که توان مدیریت در مهندسی چامه یا چامک از خود بنمایانند. بین《 آفرینه》 و《 اثر》 می‌توان تفاوت پر رنگی ، پی نهاد؛ چه‌را که هر 《آفرینه‌》 اثر نیست، اما هر اثری یک آفرینه است.‌ می‌توان گفت چه خوش آن زمان که هر عزمی در کارگاه ذهن ما معطوف به پدیدآوری اثر باشد.
نا‌گفته نماند که یکی از نکات آسیب‌شناسانه‌ی چامه‌‌ی امروز، که چامک هم مشمول آن است اشباع و وازده‌گی مخاطبان ادبیات امروز نسبت به انواع آفرینه‌ها و کثرت پراکنش آن‌هاست. تربیت ذهن موثر در پی تاثیر اثر شکل می‌گیرد ولاغیر.‌ بنابراین باید نوآورانه در تببین و تشریح ظرفیت‌های نو در آفرینه‌هایی که قابلیت اثر شدن دارند _نیز_ کوشید.
نظام آرایه‌های گذشتگان اگر چه منبعی غنی برای ماست اما ما سربازان ادبیات نه‌باید صرفن از آن منابع تغذیه شویم، ضمن برخورداری و سرشاری از آن منبع غنی، باید بر غنای روزآمد آن نیز مجدانه به‌افزاییم. ادبیات کهن ما برای ساز و کارهای خود از آرایه‌ها یا همان صنایع بلاغی رایج زمان خود بهره برده‌است، اما بر ماست که ضمن سرشاری از آن بر اساس عناصر زمان خود، فکر افزودن بر آن آرایه‌ها با خلق نظام نوین آرایه‌های مختص زمانه و تاریخ هستن خود باشیم. این رسمی نکوست در زندگی اغلب موجودات هستی. به‌مورچه‌ها نگاه کنیم مدام در کارند و عاقبت اندیش. ادبیاتی که نوزایی نه‌داشته باشد ادبیات مرده‌است مانند مردابی که آینده‌اش جز باطلاق نیست اما ما رودیم، رودادرود! هم از این رو ماهیتن به پیش رو روانه‌ایم

علی‌رضا پنجه‌یی
۳۱ امرداد ۱۴۰۱

فرق دل‌نوشته و چامک ، علی‌رضا پنجه‌یی

پرسش و پاسخ چامکانه از

علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

فرق دل‌نوشته و چامک

ليلا قلاوند: آیا می‌توان دل‌نوشته را هم جزء 《چامک‌》های عوام محسوب كرد؟ اگر غیر این است لطفا راهنمایی کنید.
علی‌رضا پنجه‌یی: دل‌نوشته نامش رویش هست، دل نوشته! هم‌چنان که《 گویه》که یک پیام کوتاه است به نثر و نمی‌تواند 《چامک》 محسوب شود، بنابراین 《دل‌نوشته》را حتا نمی‌توان 《چامک عام》نامید. 《دل‌نوشته 》پیام دل است. در فرهنگ 《گیلان 》 بر اساس شفاهیات مرسوم نزد قدما مجازن به آن 《دیله‌حرف》 گویند و در فرهنگ 《طالش‌》به آن 《دیله لوئه》 اطلاق می‌شود. 《دل‌نوشته》ماهیتن بر آمده از احساسات نخ‌نماست، اما شما 《رباعی 》《خیام》 و 《تک بیت》 《بیدل》 و 《صائب》 را نیز می‌توانید 《چامک عام》 (همه‌گانی) قدمایی بخوانیدش، 《دل‌نوشته》 فقط در قواره‌ و اندازه‌ی متعارفش با 《چامک》 وجه مشترک دارد. اما اصطلاحن ممکن است افراد یک متن کوتاه منظوم یا منثور را بدون در نظرگیری عیار نخبه‌گی 《چامک》 گویند. اگر چه در یک گروه‌بندی دانش‌محور، 《دل‌نوشته》 ،《دل‌نوشته》 است و نه چامک!
البته برخی از متونی که 《دل‌نوشته 》خطاب می‌شوند گاه از سطح دل‌نوشته کیفی‌تر بر آمده و خود را در حد 《چامک عام》 ارتقا می‌دهند، بنابراین 《دل‌نوشته‌》نویسان می‌توانند با کسب مهارت‌های چامکانه خود را از سطح 《دل‌نوشته‌نویس》 به سطح نویسنده‌ی《چامک عام》 و یا در سطح استعلایی به 《چامک خاص》 ارتقا دهند. اما در کلیت 《دل‌نوشته》 به متونی احساسی و عاطفی گفته می‌شود که آموخته‌های حرفه‌یی در آن کمترین نقش را دارد.

امرداد۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

پرسش  دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش دکتر نادر مسلمی از علی‌رضا پنجه‌ای واضع چامک

پرسش‌گر:دکتر نادر‌ مسلمی چامک‌ساز:
در برخی اشعار امروزی خصوصاً چامک‌ها دیده می‌شود که از اصطلاحات و واژه‌های غربی استفاده می‌شود، آیا چنین کاری مورد قبول و پسند هست یا نه؟
علی‌رضا پنجه‌یی:
در چامه و چامک همه‌ی هنجارها توان ناهنجار شدن و تمام ناهنجاری‌ها توان هنجار شدن دارند به‌شرط آن‌که به خدمت ساختار آفرینه آیند و مانع تعالی آفرینه به اثر نشوند.
حتا قواعد بازی در داستان من نسبت به چامه‌ام ممکن است متفاوت باشد.

۲۴ امرداد ۱۴۰۱

#کارگاه_چامک

گفت و گوی روزنامه‌ی آرمان _دکتر نادر مسلمی با علی‌رضا پنجه‌ای

علی‌رضا پنجه‌‌یی در گفت وگو با 《آرمان ملی》: 
نقد برآیند فلسفیدن است

*گفت و شنید با علی‌رضا پنجه‌یی* دکتر نادر مسلمی(دکترای ادبیات فارسی، شاعر، ترانه‌سرا و خوش‌نویس):

روزنامه‌ی آرمان ملی، ۵ امرداد ۱۴۰۱، ص ۷:

■دکتر نادر مسلمی،آیا چامک یک شعر روایی است، یعنی روایتی است که راوی نقل می کند؟

□وضعیت اتمیک ماهیتن رخصت روایت  کلان  نمی‌دهد، اما تحلیل و هرمنوتیک متن و  بینامتنیتش گاه اگر چه در چند کلمه خود روایتی کلان از متن در پی خواهد داشت.‌ با این همه ذات چامک با روایت منافات ندارد، منتها تحلیل مشخص از شرایط مشخص باید داشت. از کودکی در باره‌ی نقاشی‌اش پرسیدم پس آدم‌های این خونه‌ی  کجا هستند، چرا نکشیدی، گفت دودکش‌ها را نگاه کن دارند دود می‌کنند، پس آدما تو اتاق‌ها هستند. ذهن یک کودک را ببینید چه‌گونه  از خرده روایت کلان روایت رصد می‌کند، بازگویی هنری و خلاقانه و نمادین بینامتنیت آن نقاشی هم‌چو روایت در چامک خاص است. 

■چگونه چامک را نقد کنیم و در نقد به چه مقوله‌هایی باید دقت کرد و اساسا بر چه اصولی چامک را می توان نقد و بررسی نمود؟

□نقد هر آفرینه بر اساس دیتاهای خود آفرینه و با نه یک سنگ محک همه‌کاره صورت می‌پذیرد، با این تاکید می‌توان گفت که هر آفرینه سنگ محک خود دارد، مقوله‌ی نقد دانش و مطالعات همه‌جانبه می‌طلبد، و جَنَمی خودبسنده می‌خواهد، لزومن تحصیلات آکادمیک از کسی منتقد بار نه‌می‌آورد، کارشناس چرا ، یعنی بر اساس گواهینامه‌ی صادره می‌توان این‌جا و آن‌جا مدعی برخورداری از تحصیلات مرتبط شد، اما این گواهی‌نامه مانند بسیاری از عزیزانی که تصدیق رانندگی دارند اما لزومن دارای تبحر در رانندگی نیستند، پس تحصیلات و حتا مطالعه‌ی آزاد مبشر منتقد ادبی نیست، البته مطالعه، سطح و دید هر آدمی را ارتقا خواهد بخشید، اما منتقد شدن جَنَم و جوهره و استعداد مورد لزوم خود را می‌طلبد؛ با این پیشاسخن خواستم به‌افزایم، ادبیات از زمره علوم انسانی‌ست و ساز و کارش با علوم نظری تفاوت ماهوی دارد، در کار نو بر خلاف قالب‌های سنتی که پیش‌تعریفی دارند برای نقد و بررسی‌ خود چه به لحاظ آرایه‌های لفظی و چه معنوی و مباحث پیرامون علم عروض و قافیه، در انواع شعر منثور همان آفرینه مصالح خاص سازه‌ی خود را در اختیارتان قرار می‌دهد، هم از این رو در خروجی آفرینه‌ی تولید شده می‌توان دید که در کمیت و کیفیت تا چه قدر آفرینش‌گر توانسته آفرینه را به 《اثر》 ارتقا دهد، ورنه هر آفرینه لزومن بدل به اثر نمی‌شود.‌ مطالعات همه جانبه در انواع ادبی، تاریخ و سیر تطور تاریخ تمدن، فلسفه، بهره‌ی کارآمد از آفرینه‌ها در رشته‌های متنوع، ارتقای سطح زیباشناسانه، شناخت انواع هنر و ادبیات دوره‌های حیات بشری و صرف تمامیت زندگی و گذشتن از لذت زندگی عادی مردم و حصر خانگی خود، و رنج‌های بسیار که در کفه‌ی نگاه معمول جز جنون نامش را چیز دیگری نمی‌توان نهاد، همه و همه‌ی زندگی تو عصاره‌ی‌است که این معشوقه‌ی تمامیت‌خواه _شعر_از تو می‌ستاند، در قیاس با آن‌ها که زندگی عادی می‌کنند، گیر آدم چیز قابلی نمی‌آید، مگر که با محک و عیار جنون بتوان به سنجه‌اش گذاشت. نقد بی شناخت این همه امکان ندارد. کار شاعر سیاحت و مطالعه‌ی بیرون و درون خود است، از رمان تا سیننا، تا عکس و نقاشی تا موسیقی و نجوم و فلسفه و الی ماشاءالله، شاعر مولدی وسیع‌الطیف و جامع‌الاطراف است، همه‌ی اکتسابات او و معلومات متخذه ذره‌ای بی جوشش درونش در خلق 《اثر》 موثر نخواهند افتاد. نقد در مداومت این همه رنج است که به بار خواهد آمد. در واقع توفیق خاص رفیق رفیق هموست ولا غیر. در نگاهی گذرا شما با مطالعه‌ی مبانی نظری مطروحه و مطالعات بینارشته‌ای ، و در محک با عیار الگوها خواهید توانست به نگاه چالش‌گر معطوف شوید و چون نقد برآیند فلسفیدن است و فلسفیدن یعنی چالش‌گری و ظن به همه چیز ، بنابراین با ارتقای سطح آگاهی در مبانی نظری و نمونه‌ها و مطالعه‌ی متون و گفت و گوهای نخبگان خواهید توانست گوش هوش خود را به فربه‌گی چالش‌گرانه نزدیک بگردانید. هر چامک به شما می‌گوید که با توجه به مصالح در اختیار و امکانات نیز چه‌قدر توانسته‌اید هوش را به فربه‌گی هوش نخبه‌گان نزدیک گردانید.

■چامک در وضعیت خاص و عام یعنی چه؟

□چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است. چامک که در معنای عام خود  پیشنهاد شده به کلیه‌ی شعرهای قدمایی هم‌چون دوبیتی ، رباعی و...اطلاق شود و نیز به ترجمه‌ی اشعار کوتاه جهان در زبان پارسی مانند هایکو و هر شعر مینی‌مال ،  نیز در وضعیت نوآورانه به تمام گونه‌های شعر  کوتاه ؛  و  چامک خاص نیز به شعری اطلاق می‌شود  با شاخصه‌ی اتمیک و همان گونه‌های کوتاه که با حفظ وضعیت اتمیک،   آفرینش آن شعر کوتاه  آرزوی هر شاعری با سطح زیبایی‌شناسی روزآمد ، نوآورانه و پیش‌رو است، مانند  جمله‌ای که در مراودات روزانه متداول است که:《 این هم شعره! اما این شعر  یه چیز دیگه‌ست.》، چامک در وضعیت خاص، همان یک چیز دیگر است. تفاوت این دو چامک عام و خاص را می‌توان در انگاره‌ای به زر و زرگری(چامک عام) و گوهر و گوهری(چامک خاص) متصور شد.

■استاد پنجه ای بزرگوار آیا شعر امروز را می‌توان ادامه‌ی شعر موسوم به دهه‌ی هفتاد دانست یا این که مسیر دیگری پیشاروی شعر امروز قرار دارد و به‌طور کلی شعر امروز را می‌توان محتوایی دانست یا زبان‌گرایی هنوز بر شعر امروز حاکم است؟ خصوصا شعر چامک، در واقع شعر چامک امروز چه وضعیتی دارد؟

□شعر اکنون به نسبت گذشته و آینده دارای شاخصه‌هایی برای تاویل است. پدیده‌ی شعر متاثر از انواع پدیده‌هاست، جامعه، زیست‌بوم، وقایع، اقتصاد، سیاست، تاریخ، فلسفه، فرهنگ، و هنر زبان و ادبیات و عوامل ژنتیک هم البته می‌تواند در آن نقش‌مند ظاهر شود. هیچ شعری در اکنونیت خود پا در هوا نیست، و ریشه در پدیده‌های یاد شده دارد و هر کنش تبارشناسانه که بر وجوه جوهره به‌افزاید،بی شک نقش‌مند است در آن. پیش از مطرح کردن میل برخی در مصادره‌ی همه‌ی کوشش‌های یک دهه در عرصه‌ی شعر به نفع جمعی نوآمده که اغلب با مراجعه به نخبگان ویژه‌گی‌های آفرینه‌هاشان را رصد کرده و سپس با مهندسی معکوس سعی کردند دستاوردهای ایشان را به نام خود رقم زنند.باید گفت البته این دسته از نوآمدگان آن زمان که الان خود نام‌آور شده‌اند به ما مراجعه کردند که ما می‌خواهیم ملاحظات متفاوت در شعر امروز را مطرح کنیم و از ما هم خواستند تا این کارشان را تایید کنیم. این‌ها نوآمده بودند و غوغاسالاری در اتمسفر ژورنالیسم زمان اصلاحات که به هر نابلدی امتیاز نشریه داده بود و ایشان هم به‌جای بهره از بزرگان _به‌واسطه‌ی در امان ماندن از بار هزینه_ سراغ تازه‌کارهای جویای نام رفتند، و البته آن‌ها هم فی‌التبع قدرت تمیز سره از ناسره نداشتند و نتیجه آن شد که سبب مطرح شدن این جماعت عجول و البته برخی از ایشان با استعداد اما کمتر اخلاق‌مدار شدند، در واقع حرکت شعر موسوم در دهه‌ی هفتاد از دهه‌ی اول توسط نیما آغاز شده بود و سپس در دهه‌ی چهل به اوج خود رسیده بود و پسا دهه‌ی پنجاه که دهه‌ی رکود بود در دهه‌ی شصت بسترهای ظهور متفاوت را فراهم آورد و در دهه‌ی هفتاد در اتمسفر اصلاحات توانست از فضای متکثر و موسع برای جولان بهره ببرد، سپس در دهه‌ی هشتاد به سمت اعتلای مضمون‌گرایی کشانده شود و سپس در اواسط دهه‌ی هشتاد با فراهم شدن بستر لازم ایجاد امکانات و در اختیار بودن اپلیکیشن‌های تحت نت گر بگیرد و شعله‌ور شود؛ تا این‌که در دهه‌ی نود شاهد تعالی شعر مضمون‌گرا، و در پی آن شعر زبان، باشیم. و البته مانور انواع شعرهای چند رسانه‌ای. و اما جانم برای‌تان بگوید که خود من در آغاز شعر موسوم به هفتاد در سال ۱۳۷۰ دو مجموعه شعر همزمان منتشر کردم《 برشی از ستاره‌ی هذیانی》 با پیشنهادهای معطوف به رتوریک و زبانیت که بسیاری از شاعران جوان و برخی منتقدان آن زمان به اثربخشی آن اذعان داشته‌اند، دکتر براهنی در مجله‌ی تکافو در معرفی آن‌ها به رسیدن کتاب به زبان مستقل اشاره داشت، نیز کاظم کریمیان در متن مقاله‌ی《صدای پای دگرگونی شعر امروز 》به شعرهایی با صدای پای تازه در اشعار ده شاعر که یکی آثار مرا نشانه رفته بود، اشاره داشت. نقش دکتر فرامرز سلیمانی، دکتر رضا براهنی که با کتاب خطاب به پروانه‌ها و سپس با مقاله‌ی من دیگر شاعر نیمایی نیستم، در حوزه‌ی تئوری کم کم خود را به جریان شعر هفتاد رساندند، نیز علی بابا چاهی علی‌رغم دیر رسیدن به کاروان شاعران شعر هفتاد در نوع معطوف به خود توانستند با شعرهای در وضعیت دیگر خود را به این کاروان برسانند. البته نقش علی بابا چاهی در معرفی خیل چهره‌های نوآمده‌ در مجله‌ی آدینه در دهه‌ی شصت و هفتاد کم نیست، اگرچه شعر او ربطی به جریان‌سازی در شعر هفتاد نداشته باشد چرا که شعر او خود به تنهایی اثرش بین جوان‌ها کم‌تر از جریان هفتاد نبوده است نیز تاثیر آشنایی نسل نوآمده در دهه‌ی هفتاد به ویژه نوآموزان کارگاه شعر دکتر براهنی در طرح مبانی نظری نو در زبان با توجه و تکیه به ملاحظات عرفانی و زبانی مولانا جلال‌الدین بلخی در خلق افعال جعلی و نوکارکردهای آن، و برآیند مطالعات دکتر براهنی در حوزه‌ی طرح مبانی فلسفه‌ی نظری زبان و پیوند آن با کارکردهای نوآورانه در ادبیات شعری اگر چه بین موتیف اشعار دکتر براهنی و شاعران نوآور هفتاد تفاوت ماهوی بوده است. اما می‌توان گفت روی‌کرد دکتر براهنی از یک‌سو شدیدن پست مدرنیستی در یک بررسی قیاسی ، هیستوریکال و تبارشناسانه بین آفرینه‌های دکتر براهنی، باباچاهی که بیش‌تر پسامدرنیستی‌ست هم‌چون رویایی و برخی شاعران موج نو ما را به چگونگی و حقیقت ادعا تا واقعیت بیش‌تر رهنمون خواهد شد. در واقع تاثیر رویایی و سپهری و احمدرضا احمدی بر برخی از شاعران موسوم به شاعران دفتر 《شعر دیگر》 نسبت به براهنی و بابا چاهی نقش‌مندتر ظاهر شدند. حتا نقش فروغ و نصرت در روند تکوینی جریان شعر موسوم به شعر مضمون‌گرا و نه لزومن شاعران شعر ساده، نقش پر رنگ‌تری داشتند. پاری... از جمع نوآمده‌ها در سال ۷۲ و ۷۳برخی از آن‌ها آمدند تا ما آن‌ها را به رسمیت بشناسیم که گفتیم خود راه بگویدت که چون باید رفت،جالب است برخی از این عزیزان تازه در سال ۷۳ نام‌شان در حد پاسخ به خوانندگان و ستون شکوفه‌ها مطرح بودند که از اتمسفر رسانه‌ای دهه‌ی اصلاحات بیش‌ترین فرصت طلبی را مغتنم شمردند و از فقدان حافظه‌ی تاریخی مخاطبان سود جستند و خود را در حد لیدر جریان مطرح کردند. البته درویش خصالی برخی پیش‌کسوتان به طرح و اثبات ادعای غوغاسالاران کمک شایان کرد. در سال ۷۳ به این دوستان جوان‌تر از ما گفتم: شما اگر آثاری شاخصه‌مند ارائه دهیدجای نگرانی ندارد با همان ارایه‌ی کارهای‌ شاخص‌تان، شاخص جلوه خواهید نمود. در همان آغاز دهه کتاب دیگر من که سال ۱۳۷۰ همزمان با 《برشی از ستاره‌ی هذیانی》 توسط پخش نشر چشمه توزیع شد در سراسر کشور 《آن‌سوی مرز باد》 بود که اغلب شعرهای کوتاهش کمتر شبیه کارهای کوتاه نو دیگر بود، نخستین چامک‌های این کتاب پیشتر در دهه‌ی شصت در مطبوعات مهم‌ هم‌چون 《آدینه》، دنیای سخن، چیستا و ویژه‌ی هنر و ادبیات کادح چاپ شدند، در واقع واضع چامک خود از نخستین شاعران دیگر نویس از دهه‌ی شصت بود که اوج آن در سال اول دهه‌ی هفتاد دستمایه‌ی نوآمده‌گان واقع شد، نو آمده‌هایی که هنوز نتوانسنه‌اند از امام‌زاده‌ی هفتاد دل بکنند و سراغ خدای‌گان نو و نوآوری‌های از نو روند. در واقع ما شعر بیست و سی و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد و نو و صد نداریم، ما شعر در دهه‌ی بیست و سی و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و... داریم، همان‌گونه که در گفت و گوهای متعدد نشریات بارها در دهه‌های پیشین گفته‌ام.

■شعر در دهه‌ی هفتاد چگونه بود؟

□شعر در دهه‌ی هفتاد شامل انواع شعر مضمون‌گرا و اغلب در اتوریته‌ی طرز شاملویی بوده . کم کم شعر با محوریت زبان و گونه‌های دیداری‌ و سپس شعر حرکت، شعر اشیا، طنزهای شاعرانه با عنوان فرانو و شعرتوگراف، شعردیجیتال، وسط‌چین، شعر مربع، شعر نشانه، شعر رنگ، شعر مدور، چیستانه، شعرپستال، و گونه‌های کانکریت و خواندیدنی و اجرا شعرهای خاص کوتاه که از دهه‌ی پنجاه با نام من گره خورده بود و در دهه‌ی‌ پنجاه ، شصت و هفتاد و در دهه‌ی هشتاد با نام چامک نام‌گذاری و احراز هویت شد، نیز شعرهای چند صدایی، و.... جلوه‌ نمودند. جالب است دوستان نوآفرین بدانند که وقتی سومین کتاب شعرم《 برشی از ستاره‌ی هذیانی 》 در اوایل سال ۱۳۷۰ منتشر شد، عده‌ای گفتند آخر قاچی از ستاره‌ی هذیانی هم مگر داریم؟ و بنای تمسخر نهادند، بعدها برشی از مقاله‌ی...، برشی از کتاب... ، برشی از فیلم.... و.... فراوانی و بسامد گرفت.می‌خواهم بگویم جامعه‌ی دل‌بسته و قانع به سنت ، چه سنگ‌ها که پیش پای نوآوری نمی‌اندازند. اما در دهه‌ی هفتاد به‌ناگاه گرایش‌های متجددانه و نوآورانه به دنبال تکثر ترجمه و راهیابی آن متون به بازار کتاب، موجاموج سبب بخت‌یاری کتاب‌های تئوریک و مبانی نظری و فلسفه‌ی زبان تاویل متن بابک احمدی و مقالات ترجمه شده در نشریات متعدد سبب گرایش بیش‌تر به این روی‌کرد نو _علی‌رغم نقد آسیب‌شناسناسانه‌ی منتقدان نشریات متعدد دوران اصلاحات_ شد ، نیز در پراکنش این روی‌کرد تاثیر بسیار گذاشت و از طرفی موجب افسارگسیختگی بی حد و مرز و معرفی غوغاسالاران و بدل‌کاران به جای ستارگان شد.

■آیا می‌توانیم بین دو شعر چامک و سپید یک مرز مشخصی تعیین کنیم . معیار ما برای این تشخیص چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

□قیاس مع‌الفارق است، قیاس بین کل و جز، چامک سپید یعنی شعر کوتاهی که به چهارچوب و شاخصه‌های شعر طرز شاملویی وفادار است. اولن طرز شاملو طرز مختص شعر کوتاه نبوده، طرز او بهره از آرکاییسم، استفاده از افعال به شکل مصدری، آهنگ تراوشیده از قافیه‌ی درونی به‌جاگزینی قافیه‌ی کناری و قرابت به نثر بیهقی‌ست. در کمال تاسف طیف‌بندی اشعار نو به شکل صحیح کم‌تر بین نوآمده‌ها تبیین یافته است. به زعم من: شعر نو ما با نام نیما تدوین یافت. شعر نیمایی دارای مرزبندی شاخص بین خود و انواع شعر کلاسیک است، شعری که از خط قرمز تساوی مصاریع گذشت و به قافیه درای دیگری بخشید و چگونه دیگر دیدن را و از خود نوشتن را یاد شاعران ما داد، شعر نیمایی اما هنوز در ایران دهه‌ها می‌توانست به خودآرایی بپردازد تا این‌که شاملو در واقع دست به یک کودتای مخملی زد و توانست در کوتاه‌ترین زمان طرز خود را به طرز غالب شعر نو در عصر تجدد ایران بدل کند. در واقع او به اندیشه‌ی نیما شتاب چنداچندی بخشید برای استیلایش و توانست با سویه‌ی پیشنهادی خود راه‌های میانبر بسیاری پیش پای شعر نو ایران بگذارد. شعر طرز شاملویی که به غلط معادل شعر سپید فرنگی‌ها شهرت گرفت، معادلش همان شعر آزاد است. چامک در هیات یک نام و عنوان برای مخاطبه، یعنی شعر کوتاه و در قواره‌ی یک وضعیت در شعر ما یعنی شعر کوتاهی که درصد خلوص جوهره‌اش بالاست. شعر کوتاهی که آدم با درنگ در آن پی به ذات نخبه و کم‌نظیرش ببرد.

نامه، چامکی از علی‌رضا پنجه‌ای

نامه

از من به منی که بودم 
خداحافظ

۲۵ اسپند ۱۴۰۰
تهران،  بهارشیراز

علی‌رضا پنجه‌ای

پیام، چامکی از علی‌رضا پنجه‌ای

رشت ِ من 
بی‌تو هرگزم!...

۱۶ اسپند۱۴۰۰
#علی‌رضا پنجه‌ای

 

نفرکتومی رادیکال، چامک علی‌رضا پنجه‌ای

 

می‌...روم

که 
نه‌بمیرم
۱۷ اسپند۱۴۰۰
#علی‌رضا‌ پنجه‌ای