شعر سال ها بعد از جنگ همراه ترجمه ی انگلیسی آن "Alireza Panjeei  "Years after the war

Alireza Panjeei

 

 

Years after the war

 

For the war that may don't exist

 

TinyPic image 

 تصویری از: علی رضا پنجه ای 

      ALI REZA PANJEEI    

 

 

 

No, I can't reach your height

You the half-dead sunshine

A half of the number and a half of ID engraved on the plaque

Leaving near a head

Under a boot injured by shrapnel and a shattered malleolus

 

Hadn't you heard me saying "enemy"?

Which one?

You the half-dead sunshine

Enemy?

What is the deference

You the shattered boot

And you the piece of plaque separated from the head

If you add the enemy soldier with enemy under feet's of the enemy soldier

Or even subtract it

The remainder would be the same unfitted skull

In the free zone

That each side brings back to their homeland

The skulls of the other side

 

 

What is the difference?

After a few years

The peace is the result of any war

Like on the crossroad of multiplying

At the other side of the sign of identity

For the mother

What is the difference

To rejoice on her own son's body     

Or the body of the enemy of her son

With well wishing for a bride-less groom

And a few collected skulls

In an eternal grave

That is sleeping on the wedlock of death

 

1995.04.14

 

It was on the news that about the year 95 Soldiers of Iran and Iraq were searching together for the remainder of their dead comrades

 

Translated by Alireza Behnam

 

سال­ها­ ، بعد از جنگ *

                                    برای جنگ که نباشد

 


نه، قدّم نمی­رسد به تو

                   ای آفتاب نیمه جان

نیمی شماره و نیمی شناسنامه­ی حک شده روی پلاک

افتاده کنار سری

زیر پای پوتین ترکش خورده و استخوان ِ متلاشی قوزک

 

نشنیده بودی که گفته باشم دشمن!

کدام؟

ای آفتابِ نیمه جان

دشمن؟

چه فرق می­کند

ای پوتین متلاشی

و ای تکه پلاک جدا شده از سر

سرباز دشمن را از زیر پای سرباز دشمن هم که جمع کنی با دشمن

و یا حتی که تفریق

باقی مانده همان استخوان­های جور نیامده

در محدوده­ی بی­طرفی می­شود

که هر یک نعش آن دیگری را

به زاد بوم خود باز می­گرداند

 

چه فرق می­کند؟

سال­ها که می­گذرد

صلح غایت هر جنگی­ست

چنان که در تقاطع ضرب

آن سوی تساوی

مادر

چه فرق می­کند

بر نعش فرزندش

یا که دشمن فرزندش کِل می­زند

با آرزوی شاباش دامادی بی­عروس

و چند تکه استخوان ِ جور شده

بر مزار ابدیتی

که در زفاف ِ مرگ آرمیده است

                                      27-1-76

 

·        به نوشته­ی جراید، حدود سال 77 نیروهای عراق و ایران برای یافتن اجساد سربازان کاوش مشترک به عمل آوردند.

 

 

 

شعر دهه هفتاد

شعر دهه هفتاد

 

 

لطفا اسامی پیشنهادی خود را در فسمت نظرات همین پست مرقوم بفرمایید تا اتخاذ تصمیم شود این اسامی کامل نیست.

شعری که از آن به عنوان شعر دهه هفتاد نامبرده می‌شود، شامل طیفی از آثار شاعرانی است که نه لزوما از اواخر دهه ۶۰ و یا اوایل دهه هفتاد نوشتن و انتشار اشعارشان را آغار کردند، بلکه نمود پختگی کارشان در این دهه مطرح شده‌است. تعدادی از تاثیرگذاران و بنیان گذاران اصلی دهه هفتاد که از نیمه دوم دهه شصت شعرشان پخته و مطرح شد:

§         یدالله رویایی

§         رضا براهنی

§         شمس لنگرودی

§         علی باباچاهی

§         علی رضا پنجه‌ای

§         شاپور بنیاد

§         مسعود احمدی

§         سید علی صالحی

§         بهزاد خواجات

§         فرشته ساری

§         بیژن نجدی

§         منیره پرورش

§         آذر کیانی

§         یدالله رویایی

§         غلامحسین نصیری پور

§         مفتون امینی

§         احمد رضا احمدی

§         هرمز علی پور

§         اورنگ خضرایی

تعدادی از رهروان اصلی دهه هفتاد که از ابتدای این دهه آهسته آهسته بدان پیوستند:

§         مهرداد فلاح

§         رسول یونان

§         علی رضا کرمی

§         بهزاد زرین پور

§         یزدان سلحشور

§         علی عبدالرضایی

§         شهرام رفیع زاده

§         حافظ موسوی

§         مسعود جوزی

§         رقیه کاویانی

§         مهرنوش قربانعلی

§         هیوا مسیح

§         لیلی گله داران

§         رزا جمالی

§         ابوالفضل پاشازاده (پاشا)

§         علی قنبری

§         داریوش مهبودی

§         محمد آزرم

§         گراناز موسوی

بنیان‌گذاران اصلی شعر هفتاد به واسطهٔ میانسالی‌شان غالباً از هیاهو دوری جستند اما اگر بخواهیم سبقه‌ای برای منشأ شکل‌گیری دههٔ هفتاد دست و پا کنیم می‌توان به جرأت بر اسامی بنیان‌گذاران آن و سپس رهروان آن پای فشرد. دههٔ هفتاد با تلاش شاعران جوان از سویی مطرح و از سویی دچار هرج و مرج شد، شاعران دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰ با گذار از مرحلهٔ انقلاب و جنگ ناگزیر به سوررئالیسم با بکار گیری خر ق عادت و حس آمیزی پناه برد، این شاعران رفته رفته آرایه‌های ویژه‌ای با شعرشان رصد کردند که شعرهای «چند صدایی»، با تم گریز از مرکز و اسکیزوفرنیکال و «شعر نگاره‌ای»(موسوم به «شعرتوگراف»، «وسط چین»، «مربع»، احیای معما و چیستان‌های منظوم قدیمی در شکل شعری نو با عنوان «لغز»، احیای گونهٔ جدید شعر «کانکریت» با عنوان «خواندیدنی»)، شعر «گفتار»، «شعرحرکت» و همچنین «کاریکلماتورهای اپیزودی» با عنوان «شعرهای چند صدایی» و شعرهایی که از حس آمیزی و خرق عادت و استعاره با مضون اصلی طنز با عنوان «فرانو» درپی چنین وضعیتی شکل گرفتند، این جریان‌های شعری متعاقب تغییرات بنیادین در حوزهٔ مسائل سیاسی و اجتماعی و تغییر در مناسبات اطلاع رسانی جهان با ظهور ابر رایانه‌ها نیز مهندسی ژنتیک، تسخیر کرات، پایان یافتن دنیای دو قطبی، و شکست تلخ اردوگاه کمونیسم و جای گزینی خرده تفکرات ملل و به نوعی ورود پر چالش علوم نظری همچون:"فلسفه و زیبایی شناسی سایر هنرها و مبتلا به آن اینترنت، راه افتادن سایت‌ها و وبلاگ نویسی خبری و ادبی و هنری، ماهواره، بلوتوس‌های تلفن‌های همراه و مخلص کلام دگردیسی اساسی در وظایف رسانه‌ای در اواخر دههٔ شصت و تکثر گرایی مطرح در اندیشه‌های فلسفی بدان انگیزه می‌دهد. شعر مضمون گرای دهه‌های چهل و پنجاه در دههٔ هفتاد به نوعی تعدیل می‌شود و زبان و بازی‌های زبانی در این شعرها نقش پر رنگ تری به خود می‌گیرد. به طور کلی در این نوع شعری کلان نگری در ابعاد معرفتی و فلسفی جای خود را به تفرد، جزئیات، پرهیز از ادبیت و توجه به منسبات زبان کوجه و بازار می‌بخشد و فضای شعر به خواننده اجازه می‌دهد که به تاویل و تفسیرهایی شخصی دست پیدا کند. صور خیال و به ویژه در برخی استعاره از شعرهای شاعران این جریان حذف و به جای آن عناصر عینی پیرامون شاعر به عنوان دال و نه مدلول در اختیار خواننده قرار می‌گیرد تا ناگفته‌ها ی دیگر شاعر در ذهن او ساخته شود.

_____________________________________________________________________________________________

۱. گزاره‌های منفرد(نقد شعر امروز ایران): علی باباچاهی (انتشارات سپنتا:۱۳۸۰)

2. سه دهه شاعران حرفه‌ای:علی باباچاهی(انتشارات ویستار:۱۳۸۱)

3. (گیله وا شماره ۹۰ مصاحبه‌ای از: هوشنگ عباسی سردبیر گیله وا با علیرضا پنجه‌ای شاعر و روزنامه نگار تحت عنوان پرواز ققنوس از خاکستر زبان)

4.(روزنامهٔ ایران، ۱۳ آبان ۱۳۸۰، مصاحبهٔ یزدان سلحشور با علیرضا پنجه‌ای)

5. گونه‌های نوآوری در شعر معاصر ایران (نقد و بررسی)، دکتر کاووس حسن لی، نشر ثالث، ۱۳۸۳‏

۸. من شاعر شعرتوگراف هستم، علیرضا پنجه‌ای، ویژه هنر و اندیشه گیله وا، به کوشش محمد تقی صالح پور، تابستان۱۳۸۲ 

یدالله رویایی در خانه ی فرهنگ گیلان

حلقه ی شاعران 5 شنبه ها همیشه ی خانه ی فرهنگ گیلان  به عنوان حلقه یی که  پیشرو بودن خود را در گرو سیراب شدن از ادبیات قدمایی و برگذشتن از آن با اندیشه های مترقی و متعلق به مدرنیسم ِ دوره ی انقلاب ابر رایانه ها، مهندسی ژنتیک و سفر به کرات غیر قابل دسترسی می داند، هم از این رو در برنامه های هر هفته ی خود: هفته ی اول شعر خوانی اعضا، هفته ی دوم نقد و بررسی آثار یک دوره ی نوآمدگان، هفته ی سوم طرح مباحث تجربی و کارگاهی ، هفته ی چهارم نقد و بررسی مجموعه شعر یک شاعر شناخته شده، در آخرین هفته ی ماه مهر به جای نقد و بررسی مجموعه شعر جدید یک شاعر به بررسی اندیشه، جهان بینی و آثار یک عمر شاعران مطرح معاصر می پردازد، هم از این رو ، علاقه مندان به رویاهای یدالله رویایی گرد حلقه به نقد و بررسی عمری شاعرانگی شاعر شعر حجم می نشینند.

برای آگاهی بیشتر تلفن مسوول گروه شعر پارسی خانه ی فرهنگ گیلان ( علی رضا پنجه ای ) به شماره ی 09111380677 را در دسترس علاقه مندان قرار می دهیم.

زمان : ساعت 18 پنج شنبه 26-مهر 1386

مکان: رشت – خ طالقانی، مقابل صفاری – بن بست نصرالله زاده – شماره ی تماس:2224178-0131

زنی متولد کرمانشاه نوبل ادبی 2007 را  ربود

 
مبارک است ان شا ء الله بالاخره نوبل به یک متولد کرمانشاه رسیده، البته کاری نداشته باشین که طرف باباش از بریتانیا چه طوری به کرمانشاه آمده، کما این که در متن زیر می آید. اما قبل از همه با خواندن این تیتر لابد می پرسید: آیا او همان فرهاد کوهکن بوده یا فک و فامیل شیرین و یا حتی بقایای آن هرکول با سر تقلبی . کاری به این کارا نداشته باشین، شاید هم از کرامات سفر رییس جمهوری عزیزمان به ینگه ی دنیا باشد، که نظر کوی دانشگاه کلمبیا را پس از آن افتضاح مهمان نوازی آمریکایی اش خواسته اند جبران مافات کنند .بالاغیرتا کوفتمان نکنید که این بابا ایرانی نیست فقط در  سال ۱۹۰۵ در کرمانشاه به دنیا آمده. چه طور اشکان دژآگه که بابا و مامانش ایرانی هستن و فقط خودش در آلمان به دنیا اومده می تونه تو تیم ملی زیر ۲۱ ساله ها  به عنوان بازیکن آلمان ها در دنیا بازی کنه اما دوریس لسینگ ما نمی تواند ایرانی باشد؟ چه طور یک پروفسور ایرانی از پاکستان در امریکا جایزه ی فیزیک یا شیمی را همین چند سال پیش برده و کسی او را هر چند اسم ایرانی داشته، ایرانی خطاب نکرده و اونو یه دانشمند پاکستانی تبعه ی آمریکا خطاب کردن. فکر می کنم  از طایفه ی سمیعی هم بود.به هر حال هر جای زادگاه یا تابعیت این خانوم خانومها را که بگیری سهم کت کلفتی از اون ایرونی ست ما به همین قدرالسهم خوشحالیم شما هم خوشحال باشی و این ترجمه رو بخونین که عینا براتون نقل می کنم.
 
 
Nobel Prize® medal - registered trademark of the Nobel Foundation

The Nobel Prize in Literature 2007

"that epicist of the female experience, who with scepticism, fire and visionary power has subjected a divided civilisation to scrutiny"
Doris Lessing
Photo: Scanpix/Ulrich Perrey
Doris Lessing
United Kingdom
b. 1919
(in Kermanshah, then Persia)
 
 
ادامه نوشته

شعر های چاپ نشده

 

۱

از خودم

بیشتر شبیه خودم

۲

مثل فرشته از هم

 گم نشدیم

 

پرسمان

همه ی آن چه که از تو نبود و نیست را

نمی توان

نه       نمی توان

ندید و دید

نگفت و گفت

نه شعری

شعری که نباید ندارد

نیست نباشد

هستی که نیستی

نیستی ی  تو  هست  که نباشد؟

                                                                    اردی بهشت ۸۶

کابوس

من خواب های نخوابیده را     دیده ام

یک نفر داشت خنجر از پهلوی سایه ام می کشید

بعد

دایره که کامل می شد

خنجر بی سایه ماند

من نیز

 

افتادم این جا

بخش کشف و حفظ صحنه ی جرم

آن طرف تر

دور سایه ای از من

داشت صحنه ی جرم را

ثبت می کرد

قاضی کشیک

 

تو خاطره ی نزدیک من

در جست و جوی اثر جرم

بشمار!

۳-۱۱-۸۴

 

شعرهای همگام با زمانه – شعر دیگر- و آسیب شناسی آن( قسمت اول)

 

هنر و ادبیات و هر "گونه "ی دیگری از تولیدات فرهنگی، در فرآیند تغییر مناسبات تولیدی دستخوش تغییر ماهوی  می شود ، به دیگر سخن این جان­مایه و ذات مدرنیزاسیون است ؛یعنی هر پدیده ی نویی تا پدیده ی نو دیگر عمر دارد. کوتاهی این عمر از نکات قابل تاملی ست که آفرینشگران این عرصه، بیش و پیش از هر کس دیگر می باید به درک آن نایل شوند و گرنه عادت به سنت،  هر آفرینشگری را از پویایی باز می ایستاند. در واقع تغییر در نوع و زاویه ی نگاه و مبانی جمال شناسی از اهم  نکاتی ست که باید به آن پرداخت.

زمان چون رودی پر شتاب در گذر است ، هر لحظه نیز این رود زمان متاثر از پیرامون خود است.بنا براین برونشد از آسیب نگاه سنتی  و "به روز" کردن اطلاعات و آگاهی ها  گزیری ناگزیر را می طلبد که غفلت از آن آفرینشگران را تنها در حیطه ی یک آفرینشگر حفظ خواهد کرد؛ بنابراین در خیل آفرینشگران اگر بخواهی سرآمد باشی باید بر آموزه های چند دقیقه و چند روز پیش خود غره نباشی که اگر عادت به سنت کنی کلاهت پس معرکه می ماند؛ از دیگر  آسیب شناسی در این راستا  همانا  ادای آفرینش­گران  "به روز"  درآمده را بیرون آوردن و آفرینه ها و آثاری با ظاهر برخورداری از محتوا و قالب نو ارایه دادن در  حالی که محتوای این قالب ورز نیامده  و  ناکارآمد می نماید و به همان اندازه که "به روز" نبودن مشکل آفرین خواهد بود ادای "به روز" بودن هم آثار بی کیفیتی  در این وضعیت عرضه خواهد کرد که در ادامه برای آفرینش­گر به جز بی باوری از سوی  مخاطب چیزی دیگر عایدی نخواهد داشت.

البته پر واضح است که هر اثر نویی در ابتدا کاستی هایی دارد ،هم از این روست که باید آثار نو و غریب گردان را تا قابل ملاحظه نشده و در حلقه ها و گروه های دوستان هم­فکرِ حرفه ای نمره ی مطرح شدن نگرفته نباید نزد غیر مطرح کرد؛ چرا که عجله کار شیطان است  و این واقعیت دارد.

دنیای ما لحظه و آن به آن در حال دریافت اطلاعات است، فرآیند این دریافت اطلاعات نو شدن است حال این نو شدن منجر به پیشرفت شود و گاه مانع رشد، رسیدن به این واقعیت بدون گذر از معبر حقیقت میسور نیست. چرا که  روند نو شدن شتاب مضاعفی گرفته  و شاعران ما در این میان باید با شناخت ملی و  آگاهی لازم از سنت ها ی جامعه ی خود به نوآوریِ پله پله بپردازند؛  و علی رغم بهره از آثار هر ملت و جامعه ای برای کمک به آفرینش منحصر  خود مواظب باشند تا در این میان بر اساس فرهنگ غریبه ها- فرنگی ها- به خلق آثار مقلدانه در نغلطند، متاسفانه شعر دهه ی هفتاد به هیچ وجه قائم به ذات نبوده و بیشتر  نقش معرکه گردانی و موش آزمایشگاهی برای تئوری ها یی که بعضا به واسطه ی ترجمه ی غلط و ابتر به خورد خاصه نوآمدگان شعر  داده شده ظاهر گردیده است.از شعر موسوم به دهه ی هفتاد تنها می توان به جسارت شاعران در عدم تاسی به هر گونه مناسبات شعر پیش از خود اشاره کرد که البته بعضا به منیت های بی اساس و گربه صفتی بدل شده است. باز هم با نوآمدگان در باره ی آسیب شناسی" به روز" بودن و تظاهر به "به روز" بودن بیشتر خواهیم گفت. در قسمت بعد به لزوم  پرداختن به شعرهای همگام با زمانه – شعر دیگر- و آسیب شناسی آن می پردازیم.  در ضمن دوستان نوآمده در صورت جدیت در کار می توانند شعرشان را برای نقد در "کارگاه وبلاگ پیامبر کوچک" یا با مراجعه به کارگاه شعر "حلقه ی شاعران ۵ شنبه ها همیشه" در "خانه ی فرهنگ گیلان" واقع در رشت خیابان بیستون(طالقانی) مقابل صفاری، بن بست نصرالله زاده تلفن هماهنگی ۲۲۲۴۱۷۸-۰۱۳۱ با ما تماس بگیرید. البته شرط اول و آخر پذیرش صراحت لهجه ی مسوول کارگاه  مجازی و حقیقی است.

به امید روزهای بهتر برای همه ی عاشقان راستین هنر و ادبیات امروز. پیشرو باشید.    

 

8 شعر کوتاه  چاپ نشده

 

 

TinyPic image 

 

      تصویری از: علی رضا پنجه ای  ALI REZA PANJEEI    

 

                       

1

پارادوکس

برای خواهرم ملک که مثل یک شعر یادایادش ماندنی ست

همه مهر بان بودند

برای آن که مهربان بود

وقتی که بود

84-6-31 

2

در آغوش می کشد

تو را

ستاره ای

در خیال شاعر

                       شهریور ۸۶

3

چه ستاره ی گمی

حوالی این بخت

واژگون شد

                   شهریور ۸۶

4

دریاچه ی نمک

مشتی برای تو

نمکدان سفره ی بی ریای من!

                                                         شهریور ۸۶

5

_ افسانه ترین قصه؟:

_ هزار و یک شب!          

                                     شهریور ۸۶

6

یک پنجره

              از پرسش چشمان تو

                                           باز است 

                        شهریور ۸۶

7

جوی خشکیده

به  سیلاب  می خندد

                                  شهریور ۸۶

8

بر مزار پروفسور محمود بهزاد

یک باغ

        گل پرپر

                  نثار تو...

شهریور ۸۶