نقد و برسی "شب هیچ وقت نمی خوابد" علی رضا پنجه ای  در نشریه الکترونیکی لحظه

"شب هيچ وقت نمي خوابد " - [10/08/1388] - امير عباس مهندس

 

از زمانيكه تشخيص داده شد شعر معاصر به نوعي مكالمه دروني است و با لحاظ مشخصه هاي زيباشناسي به موقعيتي تبديل شده كه مي توان از آن به دلايل بيان آنچه با صراحت و تكراري نگفتني است رسيد، درك اين نگفتني هاي به بيان آمده مستلزم شناخت زبان شعر شد. در همين راستا به صورت معمول پرداختن به كليت ها، براي اشراف خواننده به كلام مقبول نبوده و مخاطب در پي كشف و خوانش جزئيات بر مي آيد.  

اين جزئيات كه زاده ي احساس و تفكر است گاه به شكل استعاره، تشبیه و نماد ارائه مي شوند كه بواسطه همين صنايع تغير شكل يافته به سوي پردازش تصوير سوق مي يابند و تصویر هاي اعلام شده بار انتقال معاني را عهده دار مي شوند. در بعضي مواقع نيز معاني جنبه‌ی ابلاغی و ایضاحی مي گيرند. در عصر حاضر با ملزومات و پيامدهاي حاصل از نگاه، انديشه و نياز مورد تعريف اين زمان حركت نكردن و همراه نشدن اجتناب ناپذير است. چشم بستن به واقعيت هايي است كه نمي توان آن را ناديده گرفت.

عليرضا پنجه اي سال 1340 در شهر ساوه به دنيا آمد و درشمال بزرگ شد. سوگ پاييزى اولين كتاب عليرضا پنجه اى در سال ۱۳۵۷ چاپ و منتشر شده است. ده سال بعد هم نفس سروهاى جوان و در سال ۷۰ دو مجموعه آن سوى مرز باد و برشى از ستاره هذيانى توسط هنر و ادبيات كادح منتشر شد. گزينه شعر گيلان را هم در سال ۷۴ توسط انتشارات مرواريد به دست علاقمندان رسيد. عشق اول و پس از آن شب هيچ وقت نمي خوابد را نشر فرهنگ ايليا منتشر شده است. پيامبر كوچك آخرين كتاب پنجه اي است كه در سال 1387 چاپ شده است.عليرضا  پنجه اى نزديك به دو دهه سابقه روزنامه نگارى دارد و چند سالى نيز برخى نشريات شمال كشور را سردبيرى مى كرد.

گفته شاعر در مجموعه هايي كه ارائه كرده  تجربيات جديدي در شعر دست ‌زده است كه به گفته ي خودش (( اين تجربيات عموما در حوزه شعر نگاره‌اي مي باشد. و توضيح مي دهد: دنياي امروز هر چه بيشتر به سمت تصوير و عناصر ديجيتالي پيش مي‌رود و شعر نيز از اين قاعده مستثني نيست.
عليرضا پنجه اي به شعرتو گراف و شعر ديجيتالي نظر داشته و در سال 1374 بيانيه شعر توگراف را متشر نموده است. شب هيچ وقت نمي خوابد به نوعي ادامه شعرهاي مجموعه "عشق اول" است كه در بازخواني اين مجموعه با آگاهي كه از توانايي و شعر پنجه اي داريم با جزئياتي مواجه مي شويم كه بيانگر هوشمندي در شناخت حال و آينده توسط شاعر است. اشراف و مطالعه ي آثار و اشعار گذشتگان و تعمق در سروده هاي شاعران معاصر و آشنايي كامل با فولكلور و فرهنگ عامه از ويژگي هاي كلام پنجه اي است كه از بازنويسي نو و جديد نگاه قدما به علت تكرار ملال آور دوري جسته است.

پر از صداي (( باز باران با ترانه))/ پر آواز (( زاغكي كه قالب پنيري ديد))/ باران/ ياد چوپان دروغگو/ ياد ريز علي/ آهنگ جدول ضرب/  بوي مشق هاي خيس/ تمرين خط/ ((ادب آداب دارد))/ كه جوهرش پخش شده/ تشويش مدرسه/ تركه هاي انار/ باران/ بوي سيب سيمين در ديس/ ياد (( آن مرد آمد))/ باران/ رنگ جرم داس در دست هاي مرد/ گلوي اعدامي در روزنامه ي صبح/ باران/ وسوسه ي رستگاري/ پر از سبك باري شانه هاي گناه/ باران/ كه بوي بهشت گم شده ي ماست. – باز، باز باران صفحه ي 72 شب هيچ وقت نمي خوابد

شعر فوق ضمن آنكه بازگو كننده اشراف شاعر به صنايع لفظي همچون جناس، استعاره، تلميح و واژ آرايي مي باشد تداعي كننده ي حس و غم غربتي است كه شايد همه ي ما به نوعي درگير آن هستيم، با مشخصه هاي آشنا و دوست داشتني شروع مي شود و در هر تقطيع تكرار باران خواننده را به زير باراني از جنس كلمه و خاطره مي برد، سفر خواننده از كودكي شروع مي شود به ميان سالي مي رسد ودر لحظه اوج خبر روزنامه هاست كه پس از ياد آن مرد خواننده را به چالش و پشيماني از بزرگ شدن سوق داده و آرزوي رستگاري مي كند. پس از آن پاياني غافلگير كننده مقابل ما قرار مي گيرد در خوانشي باران را از جايي مي دانيم كه همه آرزوي دريافتنش را دارند. ودر اين سفر به بوي بهشت گمشده افسوس و تامل در اينكه ز كجا آمده ام... براي مازنده مي شود. و اين بهشت جايي همان شاعر مي شود: .../ مدت زمان درازي ست/ خودم را گم كرده ام/ لاي روزنامه ها/ ستون گم شده ها/ .../ من دير مي شدم/ اما حالا مدت زمان درازي ست/ گم شده ام/ نه همسرم، نه دوستانم/ نه همسايگان و نه همكارانم/ هيچ يك، خبرازمن؟ بي خبرند/ ... – گمشده صفحه ي 60 و 61 شب هيچ وقت...

... / با گمشده اي در روز/ با گم شده اي درشب/ مي بيني/ دير زماني ست/ جايي ميان دلت گم شده اي.

درآمدي برگفت و گوي زنده صفحه 43

.../ آن قدر دست و پا زديم/ كه به مربعي ناچيز و تنگ در افكنديم/ و هرچه دست و پا زديم/ قالب مستطيل كوچكتري شديم/ آن قدر كه چشم دوانديم و ديديم/ ميان دايره ي حيرت/ گرداگرد خويش/ مدام روز را شب مي كنيم و/ شب در پي روزيم. – آه اقليدس حكيم! صفحه ي 52      

... /آرمان و آرزوهاي آدمي/ پيرش مي كند/ آرزوي كهنسالي/ كه به پاسخ موهبتي/ مي گويد: پير شي جوان/ و پير شديم، جوان/ ... صفحه 99 شب هيچ وقت نمي خوابد

.../ ما قلب واقعيت بوديم/ مانند شيپوري كه/ هر لحظه از سر گشاد نواختمان/ در جهاني كه همه چيزي/ عزم جزم كرده تا/ كوتوله بماني/ چرا كوتوله ها تنها وارثان زمينند/ زميني كه تو هميشه ميان خيل كوتوله هايي كه از/ شانه هاي هم بالا رفتند كوتوله مانده اي/ كه ياد نگرفته اي/ كوتوله باشي/ خودت بوده اي هرچند/ با قواره اي 1 متر و 65 سانتي/ اين شعر بقيه ندارد/ باقي بقايتان. صفحه ي 100- 101 همان

هرچند در مطالعه شعر فوق بلادرنگ دنياي قد كوتاهان فروغ فرخزاد به ذهن متبادر مي شود اما پنجه اي در مقايسه و تقابلي ضمن رجوع ، ثبت و بازگويي انديشه و انگاره اش كه در عصر حاضر مي بايست اتفاق بيفتد، جدا بودن خودش را از خيل قد كوتوله ها اعلام داشته، زيرا در ابتداي همين قطعه به درد خويش اشاره دارد:

... و افتادن مانند جهيدن/ از مادر به جهنمي خود ساخته/ آدمي مگر هياتي/ جز سروده هاي شاعران دارد؟/ زندگي چيزي جز واليوم/ و واليوم بهانه ي بي خوابي هاي ما  نيست؟/...

          

 

ا تفاق

گاه اتفاق مي افتي

روي همين سنگفرش

با هزار خاطره از كفش هات

گاه مي آيي

كه بگذري

مثل هميشه

بي دغدغه، بي اتفاق

و نمي داني

آن چنار پياده رو

اكنون جز سايه اي بر اتفاق نيفكنده

بي كه خاطره اي ديگر

از تو بر سنگ فرش خيابان بگذرد.

 

 

لحظه اي پيش از تحويل سال

 

چه دست هايي كه روبه روي آينه تنها ماندند

تو نيامدي

كه برگ خزاني

خشكيده بر پيچك دور آينه ماند

كسي براي درخت خانه شكوفه نياورد

كسي لبخند نزد

ثانيه ها، لحظه اي پيش از ساعت تحويل سال

                                 از حركت ايستادند

 

كسي لبخند نزد

آينه تاريك ماند

تو نيامدي

بهار از يادمان رفت.

 

                                 زندگي

زندگي چه ساده مي گذشت

اجاق روشن مي شد

و بوي نان تازه

اتاق را پر مي كرد

بوي پنير

و سفره

طراوت نان و پنير و سبزي بود.

 

 

خبر

خبر كه آمد

بهار راهي شد

چشم هاي تو برگ افشاني كردند

شبنم چكيد

نام ها از شناسنامه ها، بيرون شدند

خنده هاي مرا كه باد برد

لب هاي منجمدم باقي ماندند

و ديگر كسي نام مرا به خاطر نداشت.



 

نظرات و پیام های شما :

 

پيغام از يسنا جليلوند  در تاريخ 20/08/1388

 چه شعرهاي خوبي بود. چرا شاعران خوب دير معرفي مي شوند آقاي (امیر عباس) مهندس.ممنون فكر كردم يك بزرگ ديگر مثل سپهري كه دير شناختيمش لابلاي مافياي ادبي پنهان مانده .من بعد از سرچ در كلمه "شناسنامه+ شبنم "به اينجا رسيدم حالا هم مي روم تا عليرضا پنجه اي را سرچ كنم. شاعري كه دوستش دارم و ممنون شما هستم.

 

پيغام از ناصري  در تاريخ 11/08/1388

 تشكر
زندگي چه سخت مي گذرد.

 

منبع از سایت: http://www.lahzehmag.com/show.asp?id=495

شعر دهه هفتاد

شعر دهه هفتاد

 

 

لطفا اسامی پیشنهادی خود را در فسمت نظرات همین پست مرقوم بفرمایید تا اتخاذ تصمیم شود این اسامی کامل نیست.

شعری که از آن به عنوان شعر دهه هفتاد نامبرده می‌شود، شامل طیفی از آثار شاعرانی است که نه لزوما از اواخر دهه ۶۰ و یا اوایل دهه هفتاد نوشتن و انتشار اشعارشان را آغار کردند، بلکه نمود پختگی کارشان در این دهه مطرح شده‌است. تعدادی از تاثیرگذاران و بنیان گذاران اصلی دهه هفتاد که از نیمه دوم دهه شصت شعرشان پخته و مطرح شد:

§         یدالله رویایی

§         رضا براهنی

§         شمس لنگرودی

§         علی باباچاهی

§         علی رضا پنجه‌ای

§         شاپور بنیاد

§         مسعود احمدی

§         سید علی صالحی

§         بهزاد خواجات

§         فرشته ساری

§         بیژن نجدی

§         منیره پرورش

§         آذر کیانی

§         یدالله رویایی

§         غلامحسین نصیری پور

§         مفتون امینی

§         احمد رضا احمدی

§         هرمز علی پور

§         اورنگ خضرایی

تعدادی از رهروان اصلی دهه هفتاد که از ابتدای این دهه آهسته آهسته بدان پیوستند:

§         مهرداد فلاح

§         رسول یونان

§         علی رضا کرمی

§         بهزاد زرین پور

§         یزدان سلحشور

§         علی عبدالرضایی

§         شهرام رفیع زاده

§         حافظ موسوی

§         مسعود جوزی

§         رقیه کاویانی

§         مهرنوش قربانعلی

§         هیوا مسیح

§         لیلی گله داران

§         رزا جمالی

§         ابوالفضل پاشازاده (پاشا)

§         علی قنبری

§         داریوش مهبودی

§         محمد آزرم

§         گراناز موسوی

بنیان‌گذاران اصلی شعر هفتاد به واسطهٔ میانسالی‌شان غالباً از هیاهو دوری جستند اما اگر بخواهیم سبقه‌ای برای منشأ شکل‌گیری دههٔ هفتاد دست و پا کنیم می‌توان به جرأت بر اسامی بنیان‌گذاران آن و سپس رهروان آن پای فشرد. دههٔ هفتاد با تلاش شاعران جوان از سویی مطرح و از سویی دچار هرج و مرج شد، شاعران دهه‌های ۴۰، ۵۰ و ۶۰ با گذار از مرحلهٔ انقلاب و جنگ ناگزیر به سوررئالیسم با بکار گیری خر ق عادت و حس آمیزی پناه برد، این شاعران رفته رفته آرایه‌های ویژه‌ای با شعرشان رصد کردند که شعرهای «چند صدایی»، با تم گریز از مرکز و اسکیزوفرنیکال و «شعر نگاره‌ای»(موسوم به «شعرتوگراف»، «وسط چین»، «مربع»، احیای معما و چیستان‌های منظوم قدیمی در شکل شعری نو با عنوان «لغز»، احیای گونهٔ جدید شعر «کانکریت» با عنوان «خواندیدنی»)، شعر «گفتار»، «شعرحرکت» و همچنین «کاریکلماتورهای اپیزودی» با عنوان «شعرهای چند صدایی» و شعرهایی که از حس آمیزی و خرق عادت و استعاره با مضون اصلی طنز با عنوان «فرانو» درپی چنین وضعیتی شکل گرفتند، این جریان‌های شعری متعاقب تغییرات بنیادین در حوزهٔ مسائل سیاسی و اجتماعی و تغییر در مناسبات اطلاع رسانی جهان با ظهور ابر رایانه‌ها نیز مهندسی ژنتیک، تسخیر کرات، پایان یافتن دنیای دو قطبی، و شکست تلخ اردوگاه کمونیسم و جای گزینی خرده تفکرات ملل و به نوعی ورود پر چالش علوم نظری همچون:"فلسفه و زیبایی شناسی سایر هنرها و مبتلا به آن اینترنت، راه افتادن سایت‌ها و وبلاگ نویسی خبری و ادبی و هنری، ماهواره، بلوتوس‌های تلفن‌های همراه و مخلص کلام دگردیسی اساسی در وظایف رسانه‌ای در اواخر دههٔ شصت و تکثر گرایی مطرح در اندیشه‌های فلسفی بدان انگیزه می‌دهد. شعر مضمون گرای دهه‌های چهل و پنجاه در دههٔ هفتاد به نوعی تعدیل می‌شود و زبان و بازی‌های زبانی در این شعرها نقش پر رنگ تری به خود می‌گیرد. به طور کلی در این نوع شعری کلان نگری در ابعاد معرفتی و فلسفی جای خود را به تفرد، جزئیات، پرهیز از ادبیت و توجه به منسبات زبان کوجه و بازار می‌بخشد و فضای شعر به خواننده اجازه می‌دهد که به تاویل و تفسیرهایی شخصی دست پیدا کند. صور خیال و به ویژه در برخی استعاره از شعرهای شاعران این جریان حذف و به جای آن عناصر عینی پیرامون شاعر به عنوان دال و نه مدلول در اختیار خواننده قرار می‌گیرد تا ناگفته‌ها ی دیگر شاعر در ذهن او ساخته شود.

_____________________________________________________________________________________________

۱. گزاره‌های منفرد(نقد شعر امروز ایران): علی باباچاهی (انتشارات سپنتا:۱۳۸۰)

2. سه دهه شاعران حرفه‌ای:علی باباچاهی(انتشارات ویستار:۱۳۸۱)

3. (گیله وا شماره ۹۰ مصاحبه‌ای از: هوشنگ عباسی سردبیر گیله وا با علیرضا پنجه‌ای شاعر و روزنامه نگار تحت عنوان پرواز ققنوس از خاکستر زبان)

4.(روزنامهٔ ایران، ۱۳ آبان ۱۳۸۰، مصاحبهٔ یزدان سلحشور با علیرضا پنجه‌ای)

5. گونه‌های نوآوری در شعر معاصر ایران (نقد و بررسی)، دکتر کاووس حسن لی، نشر ثالث، ۱۳۸۳‏

۸. من شاعر شعرتوگراف هستم، علیرضا پنجه‌ای، ویژه هنر و اندیشه گیله وا، به کوشش محمد تقی صالح پور، تابستان۱۳۸۲