برخی از نشریاتی که سردبیرشان بودم_علی‌رضا پنجه‌ای

برخی از نشریاتی که سردبیرش بودم، حاصل این‌همه عمر گویی که هیچ... از  سال ۱۳۶۵ با راه‌اندازی صفحه‌ی شعر و ادب در هفته‌نامه‌ی کادح و سپس ویژه‌ی سراسری هنر و ادبیات در اسپند ۱۳۶۶ زیر موشک باران تهران. جالب است حروف روی جلد را با لتراست یک حرف یک حرف چسباندم.
#کادح_ویژه_هنروادبیات
#دوات #علی_رضا_پنجه_ای  #روزنامه_نگار #رسانه #گیلان_زمین #دوات #گیله_وا 
#ایران #افغانستان #تاجیکستان #پارسیان_هند #گیلان #رشت 
#نیمایوشیج #احمدشاملو #نصرت_رحمانی #سپانلو  #هوشنگ_ابتهاج #سایه #ب_آذین #فروغ_فرخزاد #بیژن_کلکی
#poetry #instagram
https://www.instagram.com/p/B_a1CGhJgHt/?igshid=15x407zsuyy2c

ترجمه‌ی چامکی از علی‌رضا پنجه‌ای توسط ماهان سیارمنش

هیاهویی به‌جز چشمانِ لیلی
نه‌می‌پیچد به‌گوشِ هوشِ مجنون
#علی_رضا_پنجه‌_ای

_
No fuss
but lily's eyes will not be heard by the ears of (Majnoon*
A Poem by
#Ali_reza_panjeei
_
* Majnoon is a symbolic character whose love has reached extreme of rapture

Translated by
Mahan sayarmanesh

 

برگردان چامه‌ای از پل سلان/علی‌رضا پنجه‌ای

دو بازگردان از یک متن

poul celan

KRISTALL

Nicht an meinen Lippen suche deinen Mund, nicht vorm Tor den Fremdling, nicht im Aug die Träne. Sieben Nächte höher wandert Rot zu Rot, sieben Herzen tiefer pocht die Hand ans Tor, sieben Rosen später rauscht der Brunnen.

پل‌ سلان

جام

نه‌باش پی‌جوی دهانت بر لبانم

نه‌باش چشم‌به‌راه ناآشنایی در آستانه،

نه‌باش با چشمان اشکبار

ورای هفت شب

سرخاسرخ

هفت دل ژرفاژرف دست‌کوبه کرده دروازه را

هفت گل سرخ

پس چشمه فواره‌گی کناد

بازگردان: علیرضاپنجهای

بازگردان ۲

کریستال(جام)

نه انتظار نداشته باش که لبان من بشود دهان تو

نه انتطار منتظری غریبه بر آستانه‌ی در مباش

نه منتظر چشمان اشک‌بار

آن‌سوی هفت‌شب

سرخ به سرخ

هفت دل در عمیق کوبش دست بر دروازه

هفت گل سرخ

بعد که

فواره پاشیده شد

فاصله‌ها بی بود که بود/چامه‌ای منتشر نشده از علی‌رضا پنجه‌ای

■فاصله‌ها    بی‌بودِ که بود■

بودا بودِ هیچ بودی بود نیست
چشمک ستاره‌ها
نشانِ گاه گاهِ 
روشنی یا خاموشی نیست
فاصله‌ها
فرصتِ بود و نه‌بودند
ظنِ ما 
پت پت ستارگانی
که می‌پنداریم
خاموشی گُزین‌اند
که جز توهمی
مگر که نیست
بودا بودِ هیچ بودی
بود نیست
۱۴ اردی‌بهشت 
#علی_رضا_پنجه‌ای
 #شعرنو #شعر #
#علی_رضا_پنجه‌_ای 
#چامه
#چامک
#chamak 
#Alirezapanjeei 
www.panjeei.ir
 #شعردیداری  #شعرتوگراف  #شعرپستال  #شعررنگ  #شعردیجیتال  #پیامک #چامک_پیامک  #شعر #کتاب_باز  #دوات 
#شعردیجیتال 
 

#avantgardemakeup #japan
#modernart  #modernpoet 
#poetrylovers #france #iranian  #Afghanestan  #tattoo  #tajik  #interiordesign  #china 
#lovely

رباعی/کرونا:علی‌رضا پنجه‌ای

از فلسفه‌ی زمانه آمد چو پدید
هر گل که شنید عطر خوش دارد چید
ناگاه جهان به‌ دست و پایش افتاد
وقتی که به‌چشم،  قدرت برتر دید 
۱۴ فروردین۹۹
#علی_رضا_پنجه_ای
#کرونا
t.me/Alirezapanjeei

ویدیوی شعر رشت شهر باران‌های همیشه‌ام/علی‌رضا پنجه‌ای

https://www.aparat.com/v/o4Jmj

ویدیوی رشت شهر باران‌های همیشه‌ام

کرونا /علی‌رضا پنجه‌ای

کرونا کرونا کرونا
چه‌قدر دوستت دارم
وقتی که گریز پا از کنار محبوبم می‌گذری
و خودت را به‌قول مامانم مانند دیوانه باد
می‌پیچانی به پر و پای هر چه که آدمی را از خط قرمز گذشت
کرونا کرونا کرونا
چه‌قدر دوست‌داشتنی با کسی دست نمی‌دهی 
در آغوش نمی‌کشی‌ش و می‌گویی حسابی ترسیدی ازم علی؟ 
تلخندی پسا آهی...
کاش بیایی و 
مرا در کلبه‌ای دور از هرچه باداباد بیابی
دیگر این زندگی 
به دوست نداشتن نمی‌ارزد کرونا
لالایی آخری بخوان برایم
پیش از آن‌که بمیرم بگذار ببینم
چه‌گونه دارند 
مانند آدم 
تو خودشان 
وُل می‌خورند کروناهای دوست داشتنیِ همه‌ی زندگیِ بر بادرفته‌ای که 
فرصت عاشقی یادشان رفت
سوم اسپند۹۸

#علی_رضا_پنجه‌_ای 
#چامه
#چامک
#crona
#chamak 
#Alirezapanjeei 
www.panjeei.ir
 #شعردیداری  #شعرتوگراف  #شعرپستال  #شعررنگ  #شعردیجیتال  #پیامک #چامک_پیامک  #شعر #کتاب_باز  #دوات 
#شعردیجیتال 
#شعرنو 
#کرونا
#avantgardemakeup #japan
#modernart  #modernpoet 
#poetrylovers #france #iranian  #Afghanestan  #tattoo  #tajik  #interiordesign  #china 
#lovely
https://t.me/Alirezapanjeei/3375

چامک چیستان از علی‌رضا پنجه‌ای

زمانی که تو بودی
کرونا نبود

ی  د  ا  ش🔑
۱۰اسپند۹۸
#چامک
#چامک_ چیستان
#چیستانه

از فرش تا به‌عرش/علی‌رضا پنجه‌ای

#علی_رضا_پنجه_ای 
از فرش تا به عرش

بازو به بازوت دوختم
سوزناسوزن
در تار و پود هستی‌ت
چون افیونی به شاه‌رگت
ریختاریخت خویش خویشتنم
تنم  نه تنم  که جانم
جان ِ جانانم
آمیخت در تو
در توِ تو
منِ من
تزویجی
که هیچ جداسری‌ش نبود
بودِ آئینی
که چشمه چشمه چشمید
از جوششِ خدایی
که در رگانت دوید
افیونی
که تنها
روئین‌تنی از آن جوشید
دیگر من نه‌نی‌ام
تو دیگر نه نی‌یی
نیستی که بایسته
فراسوی هر چه بود
بودیم
آباد گشتیم
آزاد
از هر چه زنجیر
جیر
     جیر
           جیر
طاقت به‌آر  رنجِ مکرر
انسانِ دیر زی
طاقت به‌آر
افیونِ بود
بودا بود
تناسخی از من و تو
تزویج خجسته‌ای
مبارک پی

طاقت به‌آر
وقت گشتاگشت  نزدیک شد
هفت‌آسمان
کوتاه‌تر
مقصد همین‌جاست
تن     سفتیده پای
در زمین و
هوش رفته
به مقصد
تا که بگوید:
سلام

۱۶بهمن۹۶

رشت کرونا نود و هشت/ و یک گویه‌ی فلسفی پیرامون  کرونا /علی‌رضا پنجه‌ای

رشت کرونا نود و هشت
#علی_رضا_پنجه_ای
کجای شبانه‌هات چنین خلوت‌
                  _مگر که در خواب_
باران‌هات لذت بی‌چتر
بی‌کلاه...!
کجای از تو مرا کشت
رَشارَش ای همه وارَش!
نه‌می‌رَسم به بهارانی که در تو؟...

بگو! 
از بنفشه بگو!
سرفه‌اش  حالش؟
همیشه‌بهار
که قهرِ باغچه‌ کرد
آیا رَسید
به   آب‌های بهشت  آن‌سو؟
باز‌بارانت چه؟
شد آن‌قدر که ببارد رَشارَش 
که چُشم‌هامان  نه‌آوَرَد طاقت؟

این شهر
            نشد 
            همان شهر مردگان  آیا
که سویی‌
نه‌می‌دَمد هیچ
از کورسویی‌ش؟

بر  اسب باورش
نشسته سردار
بی‌شور   بی‌تاخت
چشم‌هاش
دل‌خسته‌
سپاه کلمات 
بی‌روح
خشک 
که شاخه به شاخه
با سرفه‌ها و
پی‌آپی تب‌ِ بالاش؟
       رد شده
از  دیوارِ چین انگار! 
       می‌بیند
    درختادرخت
         تناور
      می‌افتند
        رجارج 
        به‌خاک! 
گویی که 
هر نفس نفس‌!
افتاده به‌تک!  درفک!
ریه‌هاش
که
غرقه‌ات می‌کند لباریز  
به سیلاب
در تُندآب
سپیدرود
رود رودارود
بی‌خاطره 
از آهنگی که نیست
دست تا برشانه بگویدت:
《با تمرینات  فشرده‌تر
نگران نباش
می‌شوی به‌تر روزاروز  پسر》

شهر   شهرِ  گیلکانه‌‌‌لبخند
قصه‌ها     روایت‌ها
شهر   شهرِ فرنگی  
هفتاد و دو رنگی
چرخ و فلک‌ها دوره گرد
هی... بگرد گِردِ گِرداگَرد
آسیاب بچرخ
می‌چرخم 
تندتر بچرخ می‌چرخم
راه و بی‌راه
سبزه‌میدان  صفحه‌‌ی شطرنج‌
خالی‌ِ مهره‌ها
بی پیاده اسب و فیل 
رخارخِ  شاه
سیمانیِ میزها
خالیِ دمینوها
بی‌کاره‌ها   بازنشسته‌ها
زولبیاییِ کوچه‌ها
آشتی‌کنان
تکیه‌ی مستوفی
خالیِ سایه‌ 
آوازی بی‌نقاب
شسته سر و روش
با الکلِ درصد بالا
:《تو ای پری کجایی
که رخ نه‌می‌نمایی》

پیاده‌روها
چرخ‌های کبابی
سلانه
خلوتِ شهر
رو سوی خانه
گربه‌ها بی‌پناه
بی سهم ِ دست‌و دل‌بازیِ _       مشتری‌ها

تازه‌آباد     شهردیرینه خاموشان
دولت‌آباد   شهر تازه‌‌ خاموشان
مردگان
بی‌غسل  
بی‌کفن
بی‌تشییع
کجای روزگار عهدی چنین
با تو ما را...؟
از این همه عشق
پس سهم ما...؟
بازارِ مکاره؟
نقش نقاب‌ها؟
ماسک‌ها؟_ 
بس که رو کم آورده
رو کند
رو به‌رویِ دیگر ِ ما؟

بچه‌های شهر
چالش لبخند
راه به‌راه
سرِ چارراه تو اینستا 
پرچم ِ هشتگ‌‌    بالا
یعنی که ماها
پیروز
بر  هر چه هیولا...
کرونا!

نه لبخندی 
حتا اگر که از ته  دل
ورایِ قعر چاه

این‌روزها
خوداخود
با خود:
تمامِ تمام
طلب داریم
یک سال  شادی
از تو  ای خدا!
۱۳ اسپند ۹۸

گفتنی‌های نگفتنی:
۱_بنفشه و همیشه‌بهار نیز نام گل‌ها
۲_یادایادِ  احمد آهنگی مربی پیشین باشگاه سپیدرود که ریه‌هایش توان رویایی نداشت.
۳_تازه‌آباد و دولت‌آباد گورستان دیرین و جدید رشت
۴_آشتی‌کنان، تکیه‌ی مستوفی و سبزه‌میدان محله‌های پیرامونی خانه‌ی مادری هوشنگ ابتهاج و گلچین گیلانی

صدای شاعر را در تلگرام بشنوید:
https://t.me/Alirezapanjeei/3396

■□■

گویه:
کرونا فیلسوف ِ کلانی‌ست که کلان‌باورها را هدف‌گذاری و به‌چالش گرفته‌است. دگمه‌های دگماتیسم را آهسته آهسته باز کرده تا عریانی‌اش را بنمایاند. هم‌چون خدایی‌ست مقتدر و یگانه که آمده خدایان باور ما  را به‌سخره گیرد. کرونا قابلیت آن دارد که پدیده‌های هستی‌شناسانه و جامعه‌شناسی را به پیش و پسا خود تقسیم کند. او فیلسوفی یکه و بسیط‌المنظر است. فیلسوفی انقلابی!
۱۲ اسپند۹۸
#علی_رضا_پنجه_ای